ایمی آپیگیان یک پزشک دارای مدرک دوتایی در پزشکی پیشگیری و اعتیاد با مدرک کارشناسی ارشد در بیوشیمی و بهداشت عمومی است. او بهعنوان بنیانگذار Trauma Healing Accelerated، به افراد و پزشکان آموزش میدهد که چگونه تروما در بدن ذخیره میشود و پس از ایجاد یک وضعیت سلامت مزمن چه کاری انجام دهند. روش شناسی امضای او به تأثیرات تروما بر زیست شناسی سلولی می پردازد، یک قطعه گمشده در رویکردهای تروما درمانی. بیماران قبل از حفاری در کار تروما و بخش زیست شناسی، با یک سفر اساسی شش هفته ای شروع می کنند.
آپیگیان علاوه بر مدرک پزشکی خود از دانشگاه لوما لیندا، یک پزشک طب عملکردی است که در زمینه های عصبی-خود ایمنی، تغذیه و ژنتیک برای اعتیاد، سلامت روان، و اختلالات خلقی و رفتاری تخصص دارد. او گواهینامههایی را در درمانهای تروما، از جمله تجربه جسمانی که توسط پیتر لوین، Ph.D. توسعه یافته است، به دست آورده است. مدل پاسخ به ضربه غریزی، توسط لوئیس تینن، MD و لیندا گانت، دکترا. و NeuroAffective Touch، توسعه یافته توسط Aline LaPierre، PsyD.
تروما و پاسخ تروما را چگونه تعریف می کنید؟
دکتر بسل ون در کولک از سه کلمه برای تعریف تروما استفاده می کند: طاقت فرسا، باور نکردنی و غیرقابل تحمل. تروما چیزی است که ما را در توانایی پاسخگویی تحت تأثیر قرار می دهد. ما نمی توانیم باور کنیم که این اتفاق می افتد، و آنقدر غیرقابل تحمل است که ارتباط خود را با بدن خود قطع می کنیم تا آن را احساس نکنیم – چیزهایی مانند تنهایی، شرم یا رها شدن.
در پاسخ به تروما، بدن قطع می شود و این احساسات به دلیل غیرقابل تحمل بودن خاموش می شود. به همین دلیل است که ما بی حس می شویم، سرکوب می کنیم، سرکوب می کنیم، حواس را پرت می کنیم یا اجتناب می کنیم. تروما ما را بی حرکت می کند زیرا توانایی ما برای پاسخ گویی غلبه کرده است. ما به اندازه کافی قوی، به اندازه کافی بزرگ یا باهوش احساس نمی کنیم. مشکل یا تهدید برای ما خیلی بزرگ است، بنابراین ممکن است تلاش نکنیم.
بدن از استفاده از انرژی به حفظ آن تغییر جهت می دهد، بنابراین ما تنها حداقل ها را برای گذراندن روز انجام می دهیم – و این شامل تفکر نیز می شود. بسیاری از مردم دچار خستگی تصمیم خواهند شد. این حس سنگینی در بدن وجود دارد، بنابراین ما به کافئین و سایر مواد کمکی روی می آوریم. همچنین، دیافراگم در پاسخ به ضربه لحن خود را از دست میدهد، زیرا بدن ما به این سمت میرود که “من فقط آنقدر نفس میکشم که زنده بمانم.”
چرا تروما در بدن ذخیره می شود؟
اگر پاسخ تروما کامل نشود، بدن آن ضربه را نگه می دارد. اکثر مردم نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند، چه رسد به اینکه این کار باید انجام شود، بنابراین با این احساس خطر، گاهی برای چندین دهه ادامه می دهند. سیستم عصبی هرگز به آن کامل نمی رسد که می گوید: “این افتضاح بود، اما اکنون تمام شده است.” مغز هرگز آن را به عنوان خاطره ای از گذشته ذخیره نمی کند، به این معنی که همیشه در لحظه حال ما است.
وقتی کل زیست شناسی ما با ترس به کار خود ادامه می دهد، این می تواند بر هورمون ها، سیستم ایمنی، هضم و سیستم قلبی عروقی ما تأثیر بگذارد. بدون بازنشانی به حالت ایمنی، در حالت خطر باقی میمانیم و بدن در سطح سلولی بسته میشود. به همین دلیل است که افراد دچار علائم مزمن سلامتی میشوند و حتی در جذب مواد مغذی نیز مشکل دارند، زیرا بدن آنقدر محافظت شده و حساس و واکنشپذیر است که حتی در برابر آن باز نمیشود.
گفتار درمانی برای بهبودی تروما چقدر مهم است؟
من وارد شدن به داستان شما را کار عمیق تری می دانم. این جایی نیست که ما شروع کنیم. اول، من به شما نیاز دارم که بتوانید در لحظه حال با من بمانید، زیرا وقتی وارد داستان شما می شویم، به شما نیاز دارم که بتوانید با من بمانید. اکثر مردم نمی دانند چگونه این کار را انجام دهند زیرا در لحظه حال احساس امنیت نمی کنند.
به جای شروع با داستان ما، یک توالی اساسی برای پرداختن به ترومای ذخیره شده وجود دارد. ما با ایجاد احساس امنیت برای خود شروع می کنیم. اگر برای ذهن و بدن خود ایمنی ایجاد نکنیم، میتوانیم با دسترسی به تروما، علائم فیزیکی ایجاد کنیم. همچنین، اگر بدون آن احساس امنیت، کار عمیقتری انجام دهیم، به جای اینکه به یک راه حل دست پیدا کنیم، دوباره دچار آسیب میشویم.
چگونه می توانیم به احساس امنیت دست یابیم؟
در هفته اول سفر پایهایام، از مردم میخواهم هفت تمرین جسمانی را یاد بگیرند که به آنها کمک میکند تا احساس امنیت بیشتری را در بدن خود ایجاد کنند. بنابراین مهم نیست کجا هستند – در خواربارفروشی، در خانه – اگر احساس امنیت خود را از دست بدهند، در لحظه ابزارهایی برای پس گرفتن آن دارند.
آیا می توانید یک ابزار را مثال بزنید؟
ما انواع مختلفی از ابزارها را داریم و در اینجا نمونه ای از ابزارهای بدنی آورده شده است. دستان خود را تا حد امکان به شانه خود نزدیک کنید و تصور کنید که این تخته سنگ بزرگ در مقابل شما وجود دارد. شروع به هل دادن آن کنید و تا جایی که می توانید آهسته پیش بروید. آسان نیست؛ شما عضلات بازوی خود را احساس خواهید کرد زیرا به شدت فشار می آورید. وقتی به فرمت کامل رسیدید، مکث کنید و چند ثانیه صبر کنید. تغییراتی در بدن ما اتفاق میافتد و زمان میبرد تا این پیام به سمت عصب واگ ما به ساقه مغز برسد تا ثبت شود. به هر گونه تغییر در بدن خود توجه کنید. ممکن است احساس رهایی داشته باشید. ممکن است این نفس عمیق را داشته باشید که برایش برنامه ریزی نکرده بودید.
ابزار دیگر شامل نگه داشتن یک بالش یا پتو روی شکم است. شما ممکن است احساس آرامش کنید زیرا احساس محافظت می کند. یه جورایی شکم برام نرم میشه اینها ابزارهایی هستند که شما در هر لحظه از آنها استفاده می کنید تا احساس امنیت را برای خود به ارمغان بیاورید.
بعدی در سکانس چیست؟
هنگامی که احساس امنیت را ایجاد می کنیم، بدن در حال باز شدن است، و اکنون نیاز به احساس حمایت دارد وگرنه به واکنش تروما برمی گردد. از سطح جسمی تا سطح زیست سلولی، ما نیاز به پشتیبانی و منابع داریم. من مردم را از طریق فرآیند ایجاد احساس حمایت هدایت می کنم.
این یک مثال است: دستان خود را روی قلب خود قرار دهید، یکی روی دیگری، و کمی فشار دهید. یک نفس واقعا عمیق برای من می آید. به این ترتیب بدن من به من این پیام را می دهد که این برای من خوب است. آزمایش کنید و دستهایتان را به اطراف حرکت دهید – گاهی اوقات میتوانیم آن را بالاتر، متمرکزتر، به طرفین انجام دهیم – و نقطهای را پیدا کنید که برای قلب شما بهترین احساس را دارد.
انبساط تیتر شده چیست؟
هرکدام از ما ظرفیتی داریم که در حال حاضر چقدر می توانیم بدون غرق شدن در خود نگه داریم، و من می خواهم ظرفیت خود را طوری بسازم که یک سال بعد بتوانم بیشتر نگه دارم. ابتدا ظرفیت فعلی خود را با استفاده از ابزارهای ایمنی و پشتیبانی خود پیدا میکنم، سپس یاد میگیرم که چگونه رشد کنم به گونهای که این کار را در حالی که به بدنم متصل هستم، با بدنم انجام میدهم و به بدنم فشار نمیآورم.
بسیاری از مردم برای ابراز خشم تلاش می کنند زیرا برایشان ترسناک است، بنابراین آن را نگه می دارند و اکنون تنش فک و علائم دیگر دارند. ما میپرسیم: «در حال حاضر چه مقدار خشم مطمئنی وجود دارد که شما را در منطقه امن خود نگه دارد؟» سپس آن را کمی کش می دهیم. ما بزرگ نمیشویم، زیرا این خیلی زیاد است، حتی اگر در نهایت میخواهیم ظرفیت زیادی را برای انتقال سالم خشم به شیوهای سالم داشته باشیم.
برای بسیاری از افراد در دورههای من، وقتی احساس شادی زیادی میکنند، به نظر میرسد که اشک، غم و اندوه میآیند، بنابراین برای آنها امنتر بوده است که احساس شادی زیادی نداشته باشند. برای گسترش ظرفیت خود برای تجربه شادی، نمی توانید بلافاصله تمام راه را طی کنید. باید شادی بیخطری را پیدا کنید که امروز میتوانید داشته باشید که قابل کنترل باشد، و سپس از ابزاری استفاده کنید تا فردا کمی بیشتر احساس شادی کنید و همچنان احساس امنیت کنید. ما این انبساط تیتر شده یا با سرعت را انجام میدهیم، و در حین رشد به اندازه کافی ایمن میمانیم.
آیا می توانید روش کار قطعه سازی خود را توضیح دهید؟
اگر پاسخ تروما را کامل نکنیم، بخشی وجود خواهد داشت که هنوز در آن لحظه خطر در آنجا گیر کرده است، به نوعی نمیدانیم که زنده ماندهایم. در کار قطعات، من به مردم آموزش می دهم که چگونه قطعات اصلی خود را بشناسند تا سیستم خود را تثبیت کنند. به عنوان مثال، منتقد درونی شما، بخش عمدهای است که ما باید خیلی زود با آن کار کنیم، زیرا در غیر این صورت منتقد شما همچنان شما را شرمنده میکند و شما را در واکنش به آسیبهای روحی قرار میدهد.
من مردم را راهنمایی می کنم که متوجه شوند این قسمت ها چگونه در بدن ظاهر می شوند. وقتی آن منتقد درونی را احساس می کنید، او کجا ظاهر می شود و چگونه می توانید از طریق حرکات و استفاده از دستان خود برای ارتباط با بدن خود، حمایت و امنیت او و ایجاد رابطه با آن قسمت از او حمایت کنید، زیرا این رابطه است که پس از آن امکان ترمیم و رهایی از تروما را فراهم می کند. دفعه بعد که چیزی آشنا در بدن خود احساس کردید، می دانید که “این منتقد درونی من است” و دیگر شما را نمی ترساند یا ناامید می کند. شما مانند “اوه، سلام.” این یک ارتباط واقعی ذهن و بدن است.
وقتی بدن آنچه را که نیاز دارد داشته باشد، شفا و ترمیم را انجام می دهد که فکر کردن به آن شگفت انگیز است. وظیفه ما این است که بفهمیم چگونه به بدنم ایمنی، انرژی، زمان و حمایت لازم را بدهم تا بتواند درمان و ترمیم را انجام دهد.
ساندرا ییاتی سردبیر ملی است بیداری های طبیعی
مقالات مرتبط:
لینک منبع