ایلاریون مرکولیف درباره حکمت بزرگان

ایلاریون مرکولیف مدافع پرشور حقوق بومیان و رابطه هماهنگ با مادر زمین است. برای چندین دهه، او به مردم خود – Unangan (Aleuts) جزایر Pribilof در دریای برینگ – و دیگر مردمان بومی در تعدادی از ظرفیت‌ها خدمت کرده است. او مدیر شهری جزیره سنت پل، کمیسر وزارت بازرگانی و توسعه اقتصادی آلاسکا و رئیس هیئت مدیره The Aleut Corporation بود.

مرکولیف ریاست اجلاس های جهانی تغییرات آب و هوا، گردهمایی های بومی برای شفای مادر زمین، شرکت در مراسم مقدس در سراسر جهان، سخنرانی های کلیدی در کنفرانس های دولتی و سخنرانی در مورد روش های سنتی دانستن در دانشگاه ها را بر عهده داشته است. بسیاری از مقالات و کتاب های او عبارتند از حافظ خرد: سفر یک مرد برای ارج نهادن به تاریخ ناگفته مردم Unangan.

امروزه مرکولیف رئیس جمهور و بنیانگذار این سازمان است مرکز جهانی رهبری بومی و شیوه زندگی، و به عنوان یکی از بنیانگذاران خرد بافان جهان، او با بزرگان بومی برای تبلیغ پیام های حیاتی آنها همکاری می کند.

چگونه امید خود را در برابر ظلم تاریخی مردم خود که شامل نسل کشی، اردوگاه های اسارت و برده داری می شود، حفظ می کنید؟

برای من این کار آسان بوده است، زیرا وقتی بچه کوچک بودم، بزرگان هرگز در مورد کسی چیز بدی نشان ندادند یا عمل نکردند یا چیزی بدی نگفتند. آنها افراد بسیار بخشنده ای بودند و رفتارشان همیشه با آنچه می گفتند سازگار بود. این به من الهام بخشید، و به همین دلیل است که می توانم کاری را که اکنون انجام می دهم انجام دهم.

آیا می توانید نحوه تربیت Unangan خود را در جزیره سنت پل توضیح دهید؟

من از مردم قابل توجهی آمده ام. Unangan به معنای “مردم کنار دریا” است. ما بیش از ۱۰۰۰۰ سال در دریای برینگ زندگی کرده‌ایم و هنوز هم آنجا هستیم. نسل من آخرین نسلی بود که تربیت سنتی کاملاً دست نخورده داشت. وظیفه بزرگسالان ایجاد فضایی برای یادگیری کودک بود، نه اینکه به آنها بگویند چه چیزی یاد بگیرند، چگونه یاد بگیرند یا چیزی را تعریف کنند.

در سن ۵ سالگی، من یک مربی سنتی به نام Aachaa خود داشتم که تا ۱۳ سالگی مرا زیر پر و بال خود گرفت. او بسیاری از چیزهایی را که در مورد مرد بودن، احترام به زندگی، شکار و ماهیگیری، و اخلاق و ارزشهای می دانم به من آموخت. Unangan بودن، و با این حال او ممکن است در تمام مدت بیش از ۲۰۰ کلمه به من نگفت. من با دیدن و گوش دادن یاد گرفتم.

چرا حضور در لحظه و در قلب مهم است؟

مردم ما می دانند که قلب هرگز ما را به اشتباه هدایت نمی کند. این مکان محل عشق، شفقت، صبر و درک است. وقتی خارج از ذهن و در قلب هستید، در لحظه حاضر هستید، آن وقت است که با تمام آنچه هست، یا به قول ما، سازنده ارتباط برقرار می کنید. قلب چیزها را دریافت می کند و آنها را به ذهن منتقل می کند. به طور سنتی، همه مردم در سراسر جهان عادت داشتند که قلب به ذهن بگوید که چه کاری انجام دهد. امروز، ذهن به قلب می گوید که چه کار کند، که یک عدم تعادل مردانه است، زیرا از بالا به پایین است، این کنترل است، این ترس است. امروز وسیله ارتباطی را برای دریافت اطلاعات خاموش کرده ایم.

ما داستانی در مورد شکارچیان نهنگ خود در جزیره سنت پل داریم که از نیزه هایی استفاده می کردند که با نوع خاصی از سم به قلب نهنگ می رفت، بنابراین نهنگ حتی نمی دانست که در حال مرگ است. پیرمردی در مورد این مرد که از جزیره ما دیدن می کرد به من گفت: “از کجا از این سم مطلع شدی؟ بچه ها وقتی این گیاه را خوردند آزمایش دادید یا مرگ حیوانات را تماشا کردید؟ و بزرگان گفتند: «نه. ما با گیاهان صحبت کردیم و اطلاعاتی از گیاهان دریافت کردیم.» این توانایی برقراری ارتباط با مادر طبیعت منحصر به افراد بومی نیست. همه مردم این توانایی را دارند، اما زمانی که قلبشان را ترک کردند، آن را از دست دادند.

چطور یاد گرفتی به صدای قلب گوش کنی؟

وقتی ۶ ساله بودم، عاشق تماشای پرندگان دریایی بودم که در جزیره در کنار تاقچه های صخره لانه می کردند. پرندگان با طلوع خورشید شروع به بیدار شدن می‌کردند، صخره را رها می‌کردند و در انتظار جمع‌آوری اعضای گونه‌های خود برای جستجوی غذا بودند. باید ۱۰۰۰۰ یا بیشتر پرنده دریایی از انواع گونه ها در هرج و مرج ظاهری پرواز می کردند. آنها با سرعت‌ها و ارتفاع‌های مختلف از لبه‌های صخره جدا می‌شدند و هیچ‌کدام از آنها حتی یک بال را قطع نکردند. شگفت انگیز بود.

می خواستم پرنده دریایی باشم. با تعجب گفتم: “تفاوت بین من و پرنده دریایی چیست؟” و من فکر می کردم تنها چیزی که می تواند متفاوت باشد این بود که آنها فکر نمی کردند. سالها بعد به این نتیجه رسیدم که آنها میدان آگاهی هستند. برای دو ماه یا بیشتر، کار کردم که فکر نکنم. من روز را بدون حتی یک کلمه به ذهنم می گذراندم و آنجا بود که جادو اتفاق افتاد.

Aachaa من مرا با پنج یا شش شکارچی به شکار شیر دریایی می برد. مردها دریا را تماشا می‌کردند و ناگهان یکی می‌گفت: «شیر دریایی می‌آید» و بلافاصله همه مردان در همان لحظه، بدون اینکه کسی اشاره کند، به همان نقطه نگاه می‌کردند، حتی اگر آنجا بود. هیچ شیر دریایی آنجا نیست پنج تا هفت دقیقه بعد، یک شیر دریایی دقیقاً همان جایی که مردها نگاه می کردند ظاهر می شد. فکر می‌کردم این مردان جادویی هستند تا اینکه تصمیم گرفتم آنچه را که از پرندگان دریایی آموخته‌ام به کار ببرم، و مطمئناً، وقتی این کار را انجام دادم، می‌توانستم شیر دریایی را قبل از ظهور حس کنم. این توانایی دریافت – یک ویژگی زنانه – برای بهترین شکارچیان و ماهیگیران بسیار مهم است.

آیا می‌توانید ضرب المثل هوپی را توضیح دهید: “به دنبال مبارزه با شر نباشید، بگذارید خیر جای آن را بگیرد”؟

ما موجودات انرژی هستیم. وقتی انرژی خود را بر توقف جنگ، فساد سیاسی یا تجاوز به زنان متمرکز می‌کنیم، انرژی ذهنی، جسمی و روحی خود را می‌گیریم و آن را در آن چیزها می‌گذاریم، که قدرت چیزهای منفی را افزایش می‌دهد که می‌خواهیم جلوی آنها را بگیریم. در عوض، هوپی‌ها می‌گویند، فقط روی دنیایی که می‌خواهید ببینید بدون واکنش به هیچ چیز دیگری تمرکز کنید، و سپس شاهد وقوع تغییرات واقعی خواهیم بود. وقتی با میدان ارتعاشی مادر زمین همسو و هماهنگ باشیم، آنگاه تاثیر واقعی خواهیم داشت. حتی کوچکترین کاری که انجام می دهید مثبت است و در مقابل چیزی واکنش نشان نمی دهد، بر این تلاش می افزاید.

چگونه باید با مشکل تغییرات آب و هوایی برخورد کنیم؟

مردم برای یافتن راهی برای خروج از تغییرات آب و هوایی جهانی به دولت ها و علم و فناوری وابسته هستند، اما بزرگان می دانند که این راه حل نخواهد بود. آنچه ما درک می کنیم این است که باید این چیزی را که همه به آن وابسته هستند، یعنی ذهن، رها کنیم. آنچه ما فناوری‌های پیشرفته می‌نامیم، چیزی نیست جز آنچه کهنه به‌عنوان جدید بازگردانده شده است. به عنوان مثال، زمانی که ایالات متحده متعهد به سوخت هیبریدی شد، از نظر زیست‌محیطی خوب تلقی می‌شد، اما بزرگان فهمیدند که این امر عواقبی خواهد داشت. بسیاری از کشاورزان جهان برای افزایش محصولات سوختی مانند ذرت، از تولید محصولات غذایی خودداری کردند و این منجر به کمبود مواد غذایی، گرسنگی و افزایش قیمت مواد غذایی در سراسر جهان شد.

بسته به منطق و عقلانیت برای راهنمایی ما جای اشتباهی است که باید نگاه کنیم. پاسخ ها در دل ماست. وقتی به آن مکان دسترسی پیدا می‌کنیم، وقتی آن اطلاعات را دریافت می‌کنیم، هدیه‌ای برای دادن به دنیا خواهیم داشت. اکنون به تک تک افراد نیاز است. تا زمانی که هدیه خود را دریافت نکنید، نمی توانید کاری در مورد تغییرات آب و هوایی انجام دهید. چالش برانگیز است زیرا، پذیرش آن به عنوان یک الگو، باید کارهایی را انجام دهید که قلبتان به شما می گوید انجام دهید، و ممکن است این چیزی باشد که مردم فکر کنند دیوانه است، مانند دور زدن در یک دایره رقصیدن یا ترک یک شغل خوب. ممکن است نگران این باشید که روز بعد غذای خود را از کجا تهیه کنید.

وقتی نگرانی را کنار بگذارید و فقط با حضور در لحظه و در قلب اعتماد کنید، به بقای نسل بشر کمک خواهید کرد. هر فردی که این کار را انجام می دهد، ارتعاشی را که جهان اکنون توسط آن احاطه شده است، تغییر می دهد، که در یک عدم تعادل مردانه است. اکنون باید آگاهی خود را تغییر دهیم.

آیا می توانید توضیح دهید که رحم در مرکز زمین چیست؟

وقتی ۱۶ ساله بودم، برای پیرترین مرد جزیره ابراز تاسف کردم که مردم Unangan توانایی ساختن ماسک را از دست داده اند. پدربزرگ او آخرین شمن در سنت پل بود و شمن ها می دانستند چگونه قوی ترین ماسک ها را بسازند. مرد گفت که توانایی ساخت ماسک هرگز از بین نرفته است. او به من گفت که به ساحل بروم، یک سنگ و چوب بردارید و آنها را با هم بکوبید، سپس با همه چیز اطرافم – دریا، فوک ها، پرندگان، باد – هماهنگ بنشینید و سپس به مرکز من بروید و منتظر بمانید.

منظور او از «مرکز رفتن» انجام آن بدون فکر، رفتن به قلب و گوش دادن و اعتماد به اینکه جواب خواهد آمد. اعتماد چیزی است که فراتر از آن چیزی است که بیشتر مردم درک می کنند. ایمان خالص است شما به زندگی خود اعتماد دارید، به فرآیندهای زندگی خود اعتماد دارید، به خود اعتماد دارید، به روابط خود اعتماد دارید، به مادر زمین اعتماد دارید، به جهان اعتماد دارید، به کل – سازنده اعتماد دارید. تمام این اعتماد در سطح سلولی تعبیه شده است. همه می توانند آن را انجام دهند.

پس از یکی دو ساعت در ساحل، یک نقطه سیاه در چشمانم ظاهر شد و ۱۰۰ یا بیشتر ماسک باورنکردنی ریخت. فکر می کردم که آیا این را تصور می کنم، بنابراین به پیرترین مرد برگشتم. گفت: پسر خوب. شما رحم را در مرکز جهان، محل آفرینش و خلاقیت لمس کردید. اینجا مکانی است که مردم ما اطلاعات و قوانین طبیعی ما را در آن به دست آورده اند.»

آن میدان انرژی یکسان در رحم هر زن وجود دارد. قبل از شروع زمان، زنان در سراسر جهان مقدس تلقی می شدند و اکنون ما آن را فراموش کرده ایم. بزرگان تعلیم می‌دهند که اگر زنان در یک خواهرخواندگی دور هم جمع شوند، می‌توانند به سرعت خود را درمان کنند، و سپس می‌توانند این انرژی را که در درونشان است، بگیرند و آن را با انرژی بیرون از خودشان بگذارند تا ظرفی نامرئی بسازند تا چیز جدیدی به دنیا بیاید. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، هیچ چیز جدیدی ایجاد نخواهد شد و این شامل هر چیزی است که ما به آن فکر می کنیم یا ایجاد می کنیم. به همین دلیل به گفته بزرگانی که من با آنها کار می کنم، زنان راه را به سمت مقدسات پیش می برند.

ساندرا ییاتی سردبیر ملی است از بیداری های طبیعی

مقالات مرتبط:


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

گردهمایی در اطراف آتش دوستی

پست بعدی

غلبه بر تنهایی نسل Z: اولویت دادن به تعاملات انسانی در زمان نمایش

Related Posts
Total
0
Share