شارون بروکمن در جشن یک کار عشق

در سال ۱۹۹۴، شارون بروکمن یک مجله زندگی آگاهانه و سلامت طبیعی را راه اندازی کرد بیداری های طبیعی در ناپل، فلوریدا. در عرض چند سال و با کمک شرکا و همکاران، او آن نسخه را به یک امتیاز ملی تبدیل کرد. در صنعتی که شاهد شکست بسیاری از انتشارات بوده است، بیداری های طبیعی تحت رهبری ثابت او رشد کرد و در اوج خود ۹۵ ناشر صاحب امتیاز در سراسر ایالات متحده از جمله هاوایی و پورتوریکو جمع آوری کرد.

سال گذشته، بروکمن شرکت انتشاراتی Natural Awakenings را به KnoWEwell، PBC فروخت، در حالی که هنوز مجله اصلی خود را حفظ کرده بود، و اساساً نقش ها را از امتیاز دهنده به امتیاز دهنده تغییر داد. همانطور که بیداری های طبیعی سی امین سالگرد خود را جشن می گیرد، او به سفر خود می اندیشد.

آنچه شما را برای راه اندازی الهام بخشید بیداری های طبیعی مجله؟

دخالت الهی بود. در حال گذر از یک تحول بزرگ در زندگی‌ام بودم و برای معاش خود دعا می‌کردم – از خدا می‌خواستم از استعدادها و علایقم برای خدمت به دیگران استفاده کند تا احساس رضایت کنم – و صدایی شنیدم که می‌گوید: «مجله‌ای را شروع کن». تعجب آور بود، زیرا من هیچ پیشینه ای در زمینه انتشار نداشتم، بنابراین شروع به بررسی احتمالات کردم.

من متوجه نیاز به پلتفرمی شدم که بتواند تمام منابع زندگی جامع موجود در جامعه ما را گرد هم آورد. این قبل از گوشی های هوشمند، رسانه های اجتماعی و اینترنت بود. اگر آن را به صورت چاپی ندیدید، نمی دانستید که در زادگاه شما چه می گذرد. بیانیه ماموریت امروز ما به همان اندازه که در سال ۱۹۹۴ بود روشن است: انتشاری در سبک زندگی طبیعی باشیم که مردم جوامع خود را با دانش، منابع و ارتباطات برای داشتن زندگی سالم تر در یک سیاره سالم توانمند می کند.

تصمیم برای تبدیل آن به یک فرنچایز چگونه شکل گرفت؟

من در راه اندازی کسب و کارهای کوچک بر اساس علایقم مهارت داشتم، اما زمانی که اولین نسخه را راه اندازی کردم بیداری های طبیعی، من هرگز به این فکر نکردم که آن را فرنچایز کنم تا اینکه با جان وول دوم آشنا شدم، کسی که پیشینه ای در آن داشت. همه چیز برای من ترسناک بود، به خصوص در ابتدا. من مجبور بودم بیشتر اوقات در این تجارت از منطقه راحتی خود خارج شوم، اما فهمیدم که خارج شدن از منطقه راحتم چیز بدی نیست. این یک مکان هیجان انگیز است که در آن می توانم رشد کنم، خودم را به روی امکانات جدید باز کنم و بیشتر احساس زنده بودن کنم.

خوشبختانه، من یاد گرفتم که چگونه کسب و کار را هر بار یک فرنچایز جدید مدیریت کنم، و کارکنان و مهارت های ما با هر ناشر جدیدی که نقاط قوت و دیدگاه های خود را به خانواده می آورد، رشد می کرد. این یک محیط مشارکتی شد. من دوست داشتم که چگونه ناشران به کار با هم و حل مسائل عادت کردند.

یک رهبر تیم موفق چه ویژگی هایی دارد؟

یکی با قلب شما رهبری می کند. من متوجه شدم که مردم باید احساس ارزشمندی کنند و بشنوند که دارند کار بزرگی انجام می دهند. من اغلب قدردانی خود را ابراز می کنم و به آنها قدرت می دهم تا استعدادها و نقاط قوت خود را بدرخشند. مردم به محبت، مهربانی و تشویق نیاز دارند. من کینه را نگه نمی دارم و به هر رویارویی تازه می آیم. من سعی می کنم باز و صادق باشم.

من در طول سال ها یاد گرفته ام که چگونه از طریق گفتگوهای چالش برانگیز با ناشران و کارکنان، میانجی و مذاکره کننده بهتری باشم. کلید رسیدن به بالاترین و بهترین نتیجه برای همه افراد درگیر است. بحث درست بودن نیست من به میدان جنگ نمی پرم. من نظرم را در مورد مسائل دشوار به روشی غیرمبارزه بیان خواهم کرد – راهی که از قلب من سرچشمه می گیرد و با صراحت، تا مردم بتوانند در آن سطح احساس امنیت کنند.

برای موفقیت، شما همچنین به سرسختی، تمایل به کار سخت و شفافیت در مورد ماموریت خود نیاز دارید. زیاده روی در این تجارت هنجار است و مراقبت شدید از خود را ضروری می کند. مردم می گویند بهترین ویژگی من این است که چگونه استرس را خوب کنترل می کنم و همیشه یک اثر یا نگرش آرام بخش دارم.

چگونه به موفقیت ناشران فرنچایز کمک کردید؟

با کار با ناشران، بسته به اعتقادات و اظهارات آنها، می‌توانید پیش‌بینی کنید که کدام یک رشد می‌کند و کدام نه. آنهایی که می‌گفتند «هیچ‌کس نمی‌خواهد تبلیغ کند»، شما می‌دانستید که به خاطر نگرش‌شان موفق نمی‌شوند. ناشرانی که روی رشد شخصی خود و ایجاد و تجلی آنچه می‌خواستند کار می‌کردند، احتمال موفقیت بسیار بیشتری داشتند.

در یکی از کنفرانس‌های ناشران ما، به یاد دارم که چیک شانک، سخنران انگیزشی سمینارهای LifePower، از ما خواست که روی شیشه و آتش راه برویم، میله‌های فولادی را خم کنیم و کارهای شگفت‌انگیز دیگری را انجام دهیم. ما کارهایی انجام دادیم که هرگز باور نداشتیم بتوانیم انجام دهیم، و این کل دیدگاه شما را تغییر داد. این یکی از قدرتمندترین کنفرانس های ما بود. وقتی مردم می رفتند، می گفتند: «فکر نمی کردم بتوانم روی آتش راه بروم. حدس می‌زنم می‌توانم آگهی بفروشم.» این در مورد شکستن سیستم های اعتقادی است.

آیا مانترا یا باورهای شخصی دارید که قدرت یا انعطاف پذیری را فراهم می کند؟

من استفاده از عبارات “من هستم” را دوست دارم زیرا آنها دو تا از قوی ترین کلمات هستند. آنچه بعد از آنها قرار می دهید واقعیت شما را شکل می دهد. من ادعا می کنم: من کاملاً سالم هستم. من عاشق شده ام. من پر از فراوانی هستم. من همیشه محافظت می شوم.

به خودم یادآوری می کنم که در زمان حال بمانم. وقتی احساس دلسردی یا چالش می‌کنم، به ویدیوی یوتیوب توسط استر هیکس رجوع می‌کنم که مکرراً می‌گوید: «همیشه همه چیز برای من خوب است». نحوه بیان او، همراه با موسیقی پس زمینه دوست داشتنی، آن را بسیار معقول می کند. اگر آن را به اندازه کافی تکرار کنید، شروع به باور آن می کنید.

ساندرا ییاتی سردبیر ملی این نشریه است بیداری های طبیعی.


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

فال شمع روزانه سه شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

پست بعدی

Kidfluencers: استفاده از رسانه های اجتماعی برای تغییر مثبت

Related Posts