برای بسیاری از ما، نیمه اول زندگی ما صرف کشتن خاک شغلی، تغذیه خانواده و سرمایه گذاری روی رویاهایمان می شود. قبل از اینکه بدانیم، زمان امضای خود را بر روی پوست ما حک می کند و رشته های نقره را به موهای ما می بافد، و ما با این سوال غیرمنتظره اما اجتناب ناپذیر مواجه می شویم که بعد از آن چه می شود.
خاک مادر زمین فقط با بقایای فصول حاصلخیز می شود. هیچ زندگی بدون عمل دائمی طبیعت برای رها کردن و رشد مقدس و اجتناب ناپذیری که از زوال ناشی می شود وجود نخواهد داشت. با بالا رفتن سن، مانند درختان در زمستان، انرژی ما به اعماق ریشههایمان یعنی استخوانهایمان میرود. تنها در این صورت است که می توانیم حاکمیت داشته باشیم، پایه ای پایدار برای دیگران. تنها زمانی که پر از فصل باشیم میتوانیم شیرینترین میوهها را در قالب دانش مشترک، مهارتها و خرد به دست آمده ارائه کنیم. بیشتر از همه، ما به مثال های زنده ای از ضرب المثل چینی تبدیل می شویم: “برای شناخت راه پیش رو، از کسانی که برمی گردند بپرس.”
پذیرش روند پیری میتواند چالشبرانگیز و گاهی ترسناک باشد، اما اگر به آنچه که سالهای خرد ارائه میدهند گوش دهیم، سفرمان شادتر میشود. داستانهای فصلهای ما میتوانند چشمهای باشند که در گفتگوها به سطح میآیند، فنجانهای خالی را پر از همدلی، امید و شوخ طبعی میکنند. سر سفره ای به نام انسانیت می نشینیم. اجازه دهید جشنی از تجربه مشترک ایجاد کنیم.
در اینجا چند راه برای لذت بردن از ثروت سفر آورده شده است:
- به جای هدیه دادن به یکی از عزیزان خود برای نشان دادن یک نقطه عطف مهم از فروشگاه، نامه ای پر از توصیه های عملی و محبت آمیز برای جاده پیش رو بنویسید.
- یک فرد جوان یا همسال را راهنمایی کنید. به آنها بیاموزید چگونه نان درست کنند، بوم نقاشی کنند، باغچه راه اندازی کنند، سینک ظرفشویی درست کنند یا لحاف درست کنند. به علایق خود پرداخت کنید.
- به یکی از اقوام یا غریبه ها در خانه سالمندان مراجعه کنید و از آنها بخواهید داستان های خود را به اشتراک بگذارند.
مارلینا دوناتو نویسنده، مربی زن خردمند و نقاش است. اتصال در JaguarFlower.art.
لینک منبع