نامزد اسکار جوشوا اوپنهایمر با سیاست صحبت می کند ، “پایان” در گوتبورگ

فیلمساز ایالات متحده جوشوا اوپنهایمر، که اکنون در دانمارک مستقر است ، نگران این است که “کشور وطن او شاید به یک دیکتاتوری تبدیل شود.”

“هنوز هم دیده می شود. سوالی که همه ما با آن روبرو هستیم ، هر یک از ما ، این است: “آیا برای ما خیلی دیر است؟” من شما را تشویق می کنم که به بالا نگاه کنید و آن را در بالای شما ببینید ، هنوز یک آسمان وجود دارد. ” جشنواره فیلم گوتبورگ روز یکشنبه

وی گفت: “وقتی در مورد نسل کشی در غزه خوانده ایم – که مرا وحشتناک می کند به ویژه به این دلیل که به نام من به عنوان یک یهودی متعهد شده است – وقتی هزاران نفر را می خوانیم که هر سال در دریای مدیترانه غرق می شوند و سعی می کنیم از شرایط بدبختی فرار کنیم که آگاهانه به آن تحمیل می کنیم آنها به گونه ای که لباس ، الکترونیک ، غذای ما و انرژی ما ارزان باقی می ماند … ما برای یک ثانیه احساس دلخوشی می کنیم و بعد به دنبال ایموجی های دلچسب و دلپذیر هستیم. ”

وی گفت: “از طریق آن ژست احساساتی برای قرار دادن آن ایموجی ها ، ما مسئولیت خود را برای انجام هر کاری بیشتر رعایت می کنیم. ما از وحشت آنچه که تازه شاهد آن بوده ایم فرار می کنیم و خود را در یک پناهگاه قرار می دهیم. آیا ما هنوز زمان انجام این کار را داریم؟ ”

اوپنهایمر ، پشت مستندهای نامزد اسکار “عمل کشتن” و “نگاه سکوت” ، موسیقی ستاره ای “The End” را به کارگردانی کارگردانی کرد تیلدا سوینتون – که در کنار اوپنهایمر و Signe Byrge Sørensen – جورج مکی ، موسی اینگرام و مایکل شانون تولید کرد.

در ابتدا ، او قرار بود در مورد ثروتمندان “از کشوری که از آنها وحشت کرده است ، یک سند دیگر بسازد.

وی گفت: “افرادی که به معنای واقعی کلمه می توانستند در هنگام ساخت امپراتوری های تجاری خود از قتل دور شوند. اما من نتوانستم با خیال راحت به اندونزی پس از انجام “عمل کشتن” برگردم. من شروع به تحقیق در مورد الیگارشی هایی کردم که خود را از طریق خشونت در جای دیگر غنی کرده بودند و یک تیکون روغن خاصی پیدا کردم ، نمی گویم کجا ، که من را به دیدن خانه ای که در حال ساخت بود دعوت کرد. معلوم شد که در زیر زمین ، دقیقاً مانند پناهگاه در “پایان” ، “او به یاد می آورد.

وی گفت: “با گشت و گذار در آن مکان ، من از سؤالاتی غافلگیر شدم. “چگونه می توانید با گناه خود به خاطر فاجعه ای که از آن فرار می کنید مقابله کنید؟ چگونه می توانید با پشیمانی خود برای عزیزانی که پشت سر گذاشتید کنار بیایید؟ چگونه می توانید نسل جدیدی را در این مکان به عنوان نوعی بوم خالی بر روی آن قرار دهید که می توانید یک پرتره ایده آل از خود را نقاشی کنید؟ ” من فوراً احساس کردم که این مکان مظهر انکار ، توهم است. در راه بازگشت ، من یکی از موزیکال های مورد علاقه خود را تماشا کردم تا همه آن را بشویید. مفهوم فیلم با یک فلاش جمع شد. ”

وی اعتراف کرد که او برای شخصیت های انگلیسی به زبان انگلیسی تصمیم گرفت زیرا یک موسیقی “ژانر بی نظیر آمریکایی و یک شکل بی نظیر آمریکایی از امید کاذب” است. “آنها بی نام هستند زیرا آنها شما هستند و من من هستند.”

وی گفت: “این ایده وجود دارد که می توانید سر خود را در شن و ماسه دفن کنید وقتی می دانید که در مسیری به سمت تخریب هستید. همانطور که یتیم کوچک آنی آواز می خواند ، خورشید فردا بیرون می آید. وقتی آنها به پرتگاه خیره می شوند ، واقعاً امید نیست. این گرگ ناامیدی در لباس گوسفند امید است. ساخت یک موزیکال آن را به فیلمی در مورد توهم ، انکار و آن نوع خوش بینی کاذب تبدیل کرد. ”
اوپنهایمر همچنین از پیشینه “واقعاً عجیب” خود ، از فیزیک نظری و مطالعات کیهان شناسی-“من به سرعت فهمیدم که نمی خواهم پاسخ های خود را در آنجا پیدا کنم”-برای کار با کارگران جنسی در منطقه چراغ قرمز کلکته در یک تئاتر خیابانی پروژه

“من علاقه مند شدم که چگونه هنر می تواند در جهان مداخله کند. من با برخی از شگفت انگیزترین افرادی که تا به حال شناخته ام کار می کردم ، با دیدن برخی از افتضاح ترین چیزهایی که تا به حال دیده ام. و من واقعاً احساس کردم که هر کاری که تا آن زمان انجام داده ام بی فایده است. ”

سفرهای دیگر در حال تغییر زندگی ، همچنین به کوههای کاراکورام نیز دنبال شد.

“من تمام راه را برای دیدن این یخچال پیاده روی کردم. کاملاً سیاه بود. من روی یک صخره نشسته بودم و به این یخچال سیاه نگاه می کردم و تازه شروع به گریه کردم. من هرگز این فیلم را خیلی دوست نداشتم اما وقتی گریه کردم ، فکر کردم: “من یک فیلمساز خواهم بود”. ”

او شروع به کشف این ایده کرد که مردم “فقط گذشته های آنها نیستند. آنها همچنین داستان هستند. ” اما هیچ چیز او را برای مشکلات ساخت موسیقی و تهیه آهنگ ها آماده نکرد.

وی گفت: “من وظیفه نوشتن اشعار را بر عهده داشتم و از آن وحشت کردم – به خصوص وقتی که جوشوا (اشمیت ، آهنگساز و متن ترانه) به من گفت که آنها باید قافیه کنند. به نظر می رسید که بسیار ترسناک تر از همکاری با رهبران تیم Death در اندونزی است. ”

وی گفت: “در عصر طلایی موزیکال ها ، شخصیت ها وقتی که حقیقت آنها برای کلمات و گفتار خیلی بزرگ است ، به ترانه ها می روند. و واقعاً برعکس است. بهانه هایی که برای خودشان ایجاد کرده اند از هم پاشیده می شوند زیرا حقیقت تهدید می کند که حباب آنها را پشت سر می گذارد. آنها به جای خواندن حقایق خود ، دروغ های خود را می خوانند. ”

وی گفت: “این مانند Wile E. Coyote است که از صخره پس از Road Runner خارج می شود. او در حال سقوط است اما هنوز آن را درک نکرده است. من می خواستم این را ببینم ، می خواستم آن را خواب ببینم و آن را با شما به اشتراک بگذارم. ”

اوپنهایمر در مورد “درخشان بودن” در مورد “درخشان بودن” سؤال شد. “افرادی که دوستشان دارم شروع به فریاد زدن می کنند:” نه ، نه ، نه ، شما اصلاً این مرد را نمی شناسید. ” چیز خاصی در مورد من وجود ندارد ، اما فکر می کنم دلسوز هستم. من همه را در مقابل دوربینم به عنوان کسی می دانم که آرزو می کنم بتوانم تا حد ممکن محکم بغل کنم تا بتوانم احساس کنم در آنجا هستم. دیدن چشمان شما چگونه است؟ ”

وی افزود: “ژاپنی شوهرم و او این مانترا زیبا را که با او بزرگ شده بود به من آموخت. “این طبیعت من است که پیر می شود. این طبیعت من است که بیمار شوم. این طبیعت من است که افرادی را که دوستشان دارم از دست بدهم. این طبیعت من است که بمیرد. پس چگونه باید زندگی کنم؟ ‘ من فکر می کنم این سوال است. “


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

فین ولفارد در مورد چیزهای غریبه پایان ، Lord of the Rings Style Shoot

پست بعدی

دیو فرانکو، آلیسون بری در یادداشت های بازیگری و نامزدی اسکار دمی مور

Related Posts
Total
0
Share