برای بسیاری از ما ، دوره های غم و اندوه شدید خاطرات واضح و خطی باقی نمی گذارد. کشش های زمان ، فشرده سازی و قطعات ، کلمات و چهره ها و حرکات به طور نامنظم از یک تار غرق ناشی می شود ، و غالباً آن روزمره است – آنچه ما می خوردیم ، خریداری می کنیم یا می پوشیدیم – که سریعتر از وقایع نتیجه گیری می شوند. گاهی اوقات ، ذهن لحظاتی را به روش هایی که احساس می کنند به نوعی صادقانه می سازد ، حتی اگر کاملاً اتفاق نیفتد ، حتی اگر آنها کاملاً اتفاق نیفتد ، به همین دلیل است که قالب مستند سازی “باد ، با من صحبت کنید” به طور مناسب برای کارگردان مناسب است استفان جوردوویچبه طور همزمان خاطرات غم و اندوه و غم و اندوه. این فیلم که به تدریج گسترش می یابد و به تدریج گسترش می یابد تا از دیدگاه های کیت و خویشاوند خود استفاده کند ، این فیلم شدت عاطفی شلوغ و متنوع بسیاری از گردهمایی های خانوادگی دارد: یک دقیقه دردناک و متنوع است.
اثری بسیار اصلی و شکل دهنده که بین ضبط های متضاد و داستانی آشکار ، “باد ، صحبت با من” محور است ، ممکن است با سرعت و دیدگاه و دیدنی آن ، برای مخاطبان چالش برانگیز به نظر برسد. اما طنز گرم و پویایی خانواده قابل اعتماد آن – برای گفتن چیزی از یک عملکرد محوری سگ – باید آن را به عنوان یک فداکار در مدار جشنواره ، که پس از نمایش برتر خود در مسابقه ببر روتردام ، به طور گسترده سفر می کند ، تضمین کند. مؤلفه های غیر داستانی این تولید صربستان-اسلاوونی-کرواسی به اندازه کافی قابل توجه است تا علاوه بر فضای در برنامه های کلی تر ، مواجهه های قابل توجهی را در معرض دید قرار دهد.
این عنوان ناشی از مکالمه بین فیلمساز و مادرش Negrica است ، در اواخر مراحل نبرد با سرطان ، این اقدامات را رزرو می کند – با فیلم های ویدئویی صمیمی که بعداً زمینه های ناخوشایند را به صدای مبهم می رساند. در آن ، او اعتقاد خود را بیان می کند که شخص می تواند باد را با نیروی اراده محکم کنترل کند ، و به یک پاسخ شکیب و تردیدکننده از پسرش پاسخ دهد. در پی مرگ او ، به نظر می رسد او با ایده بدن انسان که با طبیعت ارتباط برقرار می کند ، دلسوز تر است. باد یک حضور در حال مکرر در فیلم است ، که ظاهراً در گفتگو با روحیه شکننده او در حال گفتگو است ، در حالی که او به طور نامشخص ارتباط لمسی با زمین و عناصر را دنبال می کند ، که با سایه سایه دار و انتهای تابستان توسط DP Marko Brdar شلیک شده است. در یک مقطع ، جوردجویچ پشته های پوست درخت را با کف دست خود ، خودآگاه اما امیدوار به نوعی مکاشفه ردیابی می کند.
مبادا اوضاع بیش از حد باطنی می شود ، Djordjevic اقوام دلپذیر و عملی خود را دارد تا او را به زمین بازگرداند. آنها تا حدودی از عزم وی برای فیلمبرداری از اجتماعات خود سرگرم می شوند ، اما همچنین از نقش آنها در آنچه در یک روند بهبودی است ، احترام می گذارد و پایان مشترکی را به آنچه که به عنوان یک پروژه درست در مورد مادرش آغاز شده است ، به دست می آورد. روایتی سبک به واقعیت تحمیل می شود ، زیرا فیلمساز – که اخیراً مجرد و خام از عزاداری است – به سمت حومه شهر می رود تا برای تولد ۸۰ سالگی مادربزرگش و اولین اتحاد مجدد آنها از زمان از دست دادن نگرایکا به خانواده اش بپیوندد. از آنجا ، آنها به سمت کابین دریاچه متوسط می روند که او سال گذشته از زندگی خود را گذراند ، کباب ها را تمیز می کند و از طریق خاطرات پرش می کند و سعی می کند اجازه ندهد کل مکان به گذشته محاسبه شود.
این همه پیوند خانوادگی دنج نیست ، زیرا نزدیکی نیز درگیری های خاردار – گفتاری و ناگفته – به سطح می بخشد. جوردیوویچ از تصمیم مادربزرگش برای شستن یکی از لباس های قدیمی Negrica زخمی شده است ، اگرچه به زودی با توجه به ضعف خود ، بیهودگی به چالش کشیدن او را تحقق می بخشد. در همین حال ، برادرش بوسکو ، اعتراف می کند که باید فاصله کمی در این فیلم حفظ کند: “او می گوید:” خیلی اتفاقات در همان زمان اتفاق افتاده است. ” “من فکر می کنم چیزهای بیشتری وجود دارد که باید در حال حاضر سکوت کنم.” چنین صرافی ها احساس عصبی بودن دارند ، اگرچه ممکن است دراماتیک شوند. در بعضی مواقع ، به نظر می رسد “باد ، با من صحبت کنید” مکالمه هایی را که باید با عزیزان خود داشته باشیم ، برانگیخته است ، اما هرگز این کار را نمی کنند. در برخی دیگر ، حتی این موارد فراتر از دسترس آن نیست.
یک رشته داستانی واضح مربوط به اتخاذ تدریجی Djordjevic از سگ است که با ماشین خود در یک جاده کشور برخورد می کند. به نام Lija ، Mutt محتاط اما Winsome – که در واقع توسط حیوان خانگی خود فیلمساز بازی می شود – هنگامی که برای اولین بار زخمهای وی تحت درمان قرار می گیرند ، دچار دفاعی و دفاعی است ، فقط به آرامی در مقابل حساسیت واقعی آرام و آرامش می یابد. حداقل یک زندگی می تواند نجات یابد. این یک استعاره ساده برای امکانات سازنده غم و اندوه است ، اما نه احساساتی ، توسط یک قلب بی حس شده و تصویب شده و توانایی خود را برای مراقبت دوباره انجام می دهد. بعداً خواهیم دید که آسیب پذیری ، نگاشته شده ، در یک مکالمه مادر و پسر زنده با محبت به گذشته مشترک و درد برای آینده ای جدا از هم. دوربین نزدیک به چهره فرسوده و ملایم او ، به طرز پراکنده ای توسط یک پرده نسیم و نسیم مختل شده است: باد ، شاید با گرفتن یک کلمه.
لینک منبع