به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل علیخانی؛ عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، شامگاه ۱۱ مهرماه در نشست علمی «ناسازگاریهای درونی و پیامدهای الحاد» که از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد با بیان اینکه تقریباً همه یا بخش عمده عوامل الحاد و انکار خدا به عوامل غیرمعرفتی برگشت میکند تا عوامل معرفتی، گفت: همه یا عمده عوامل الحاد به موضوعات سیاسی، اجتماعی، روانی و عوامل دیگر بازگشت دارد. جان هات در یکی از آثارش تعبیر الحاد سخت و نحیف را مطرح کرده است و بنده با استفاده از این تعبیر معتقدم، الحاد به لحاظ مفهومی و ساختاری با ادعای ملحدان و خداناباوران در تناقض است و خود الحاد، خودشکن است یعنی چنین نیست که منکران خدا بتوانند مقدسات و شعائر و موضوعات ادیانی را انکار کنند و نمیتوانند به لوازم و پیامدهای آن ملتزم باشند.
وی با بیان اینکه سخن در باب خداوند از صدر تاریخ بوده و بحث داغی هم بوده و هست، افزود: مهمترین موضوع در الحاد و انکار خداوند، دلائل و پیامدهای ناگوار بیخدایی است، یعنی به تعبیر دیگر اساساً امکان حذف خدا از زندگی وجود دارد یا خیر؟ به نظر بنده انکار خدا طبق شواهد بیرونی و تحلیل عقلی امکانپذیر نیست و به این راحتی نیست که کسانی خدا را کنار بگذارند و آب از آب تکان نخورد و سایرین نیز در رد نظرات آنان دستبسته باشند.
علیخانی اضافه کرد: دعوای ما با ملحدین در طول تاریخ بر سر خدا دو نوع است؛ یکی خدایی که فلاسفه آن را تعریف و از تعابیر واجب الوجود و … استفاده میکنند ولی مراد ما از خدا، خدایی است که رابطه شخصی با بندگان دارد و عالم را تدبیر و مدیریت میکند.
وی با طرح این پرسش که آیا به بیان مارکس و … میتوان کلیت خدا را توهم انسانها بدانیم؟ افزود: اگر این باشد آیا جایگزینی وجود دارد و عقل و علم توانایی آن را دارند که جهانی دارای هدف و ارزش و ارزشهایی بهتر از دین و خدای دینداران درست کنند که بشر بتواند به آن تمسک کند و چند میلیارد پیرو و مخاطب مانند ادیان الهی کنونی داشته باشد؟ آیا امکان تحقق چنین چیزی وجود دارد و در طول تاریخ بشر سابقه دارد؟ آیا جایگزین میتواند باعث سعادت انسان شود و معنا به زندگی ببخشد؟
عدم اسنجام در جهانبینی الحاد
عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، با بیان اینکه برخی در رد الحاد گفتهاند جهانبینی الحاد، نامنسجم است و باعث سرگشتگی انسان، بیمعنایی زندگی، بازسازی ارزشها، قدرت ویرانگری الحاد و از بینرفتن انسان و انسانیت میشود، تصریح کرد: قائلان به این مسئله معتقدند الحاد ممکن نیست و جایگزینی هم وجود ندارد. آن چیزی که امروزه به عنوان الحاد مطرح است شمول معنایی آن تغییر یافته است؛ در ابتدا به معنای انحراف از نبوت و یک راه و آئین و انکار آن بوده است ولی به تدریج دچار تغییر معنایی شده و به معنای انکار ادیان به صورت عام و انکار اسلام به صورت خاص است. بنابراین الحاد ابتدا انکار نبوت بوده است ولی امروزه عموماً به معنای بیخدایی و خداناباوری است و اینکه فرد منکر خدای آسمان و زمین و آفرینش است لذا معاد را هم منکر هستند.
وی با بیان اینکه برخی بین ملحد و خداناباور تفاوت قائل هستند، اضافه کرد: استدلال این افراد آن است که ما هنوز به وجود خدا باور پیدا نکردهایم نه اینکه منکر خدا باشیم و ممکن است روزی به این باور برسیم. بنابراین ما با دو گزاره ایجابی و سلبی مواجهیم یعنی یا شخص میگوید «من باور دارم خدایی وجود ندارد» یا «به وجود خدایی باور ندارم» که البته خداناباوری سلبی و ایجابی یک نتیجه را دارد. الحاد امروز دامنه وسیعی یافته است یعنی یک روزی بین اندیشمندان و … مطرح بود ولی امروز در بین آحاد بشر هم وجود دارد.
علیخانی با بیان اینکه امروزه الحاد جدید و کسانی چون داوکینز و سارتر و …از بحث انکار عبور کرده و وارد دشمنی و مبارزه با خدا شدهاند، اضافه کرد: امروزه خیلی راحت پرچم را بالا برده و پرچم در دست نگه داشته و خیر یه تأسیس میکنند تا اعانه جمع کنند و خیلی خشن و سخت برخورد میکنند و این تفاوت الحاد امروز با قدیم است؛ از سوی دیگر الحاد قبلاً عمدتاً در سطح علمی بود ولی بعد از مدرنیته بین تودهها رواج یافته و دامنگستر شده است.
استاد حوزه علمیه با اشاره به نظر جانهات در مورد الحاد، اظهار کرد: از منظر او، الحاد سخت الحادی است که قائلین به آن به لوازم الحاد قائل هستند و آن را میپذیرند ولی گروه دیگر فقط سخن از الحاد سر میدهند و نمیدانند الحاد یعنی کنارگذاشتن همه اخلاقیات و ارزشهای الهی و تولید ارزشهای جدید از آغاز. بنابراین در الحاد خشن، پیروان آن به لوازم الحاد آگاهی دارند.
الحاد نحیف
علیخانی با بیان اینکه عمدتاً ملحدین، نحیف هستند و چشمانداز روشنی از الحاد ندارند، گفت: این عده شاید از کلیسا زخمخوردهاند یا ناخوشایندی از روحانیت کلیسا دیده است و خدا را منکر میشود؛ مثلا سارتر مطرح کرده است که پدر بزرگ من و مادر بزرگم با هم درگیر بودند زیرا یکی کاتولیک و دیگری به مذهب دیگری بود و فهمیدم هیچکدام ایمان ندارند و به کلیسا هم میروند تا سرودهای مذهبی و آهنگ و موسیقی گوش بدهند لذا در من هم اثر گذاشت که ملحد بشوم.
عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، اضافه کرد: اینکه در تصورات ملحدین وجود دارد که جهانی ایمنتر و بهتر با رویکرد جداکردن خدا و انکار آن درست کنند تصوری خیالی است و فقط قصد دارند خدای ادیان را به زیر بکشند. خود ملحدین سخت به ملحدین نرم میگویند شما اصلا ملحد نیستید. اینطور نیست که خدا و ایمان را کنار بگذارید و آبی هم از آب تکان نخورد.
وی با بیان اینکه الحاد نحیف قصد دارد علم را جایگزین ایمان کند، گفت: ولی سارتر میگوید این نوع مباحث باعث حقارت ماست؛ میگوید اینها خیلی بزدل هستند و نمیخواهند با انکار خدا و لوازم آن دست و پنجه نرم کنند و اینها لکه ننگی هستند. از دید ملحدین سخت پذیرش علممداری به جای الحاد سخت خودش نوعی دینمداری است زیرا مبتنی بر نوعی ایمان است که میتواند علم را جایگزین خدا کند.
علیخانی افزود: سارتر الحاد را به دو دسته ماتریالیستی و ایدهآلیستی تقسیم کرده و میگوید ورود به الحاد نوع اول دشوار است. اگر کسی مفهوم خدا را کنار بگذارد الحاد ایدهآلیستی است چون این کنار گذاشتن تأثیری در زندگی مؤمنانه او ندارد ولی الحاد ماتریالیستی میگوید زندگی بدون خدا؛ یعنی هر چه خدا گفته است باید کنار بگذارید و جهانی هدفمند و ایدهدار و با جهت درست کنید. ولی پرسش این است که آیا چنین چیزی ممکن است که انسان همه چیز را کنار بگذارد و بخواهد از نو چیزی بسازد؟ این ملحد باید همه بقایای الهی را کنار بگذارد و ملحد عملی به معنای واقعی کلمه شود.
هماهنگی و جامعیت دین
عضو هیئت علمی مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، با تأکید بر اینکه الحاد ناسازگاری درونی دارد، ادامه داد: اولین عامل جهانبینی نامنسجم است؛ جهانبینی خداباور در مورد تمامی نیازهای مادی و معنوی انسان حرف و بحث دارد و برای همه چیز زندگی بشر، تدبیر دارد و همه هم با هم هماهنگ و منسجم است نه اینکه بخشی با بخش دیگر در تضاد باشد و عمل به آن مایه سعادت و رفاه و امنیت در دنیا و آخرت برای فرد فراهم خواهد شد. در حالی که روایت بیخدایی سراسر نامنسجم و ناهماهنگ است زیرا باید جهانبینی درست کنند که برای همه شئون انسان با موقعیتها و نژاد و رنگهای مختلف حرف برای گفتن داشته باشد و چنین چیزی ممکن نیست.
علیخانی با بیان اینکه حتی ملحدان عنودی چون نیچه و سارتر هم به رغم اینکه خوانندگان خود را دعوت میکنند برای بعد از اینکه خدا را منکر شدید برای جهان بیهدف آماده باشید، افزود: نتیجه این سخن و عمل آن است که آنها هم نتوانستهاند نوعی جهانبینی درست کنند بنابراین وقتی الحاد کسانی چون نیچه نتواند موفق باشد آیا الحاد نحیف خواهد توانست موفق باشد؟ ملحدان سرسخت لااقل شفاف نظر خود را بیان میکنند و میگویند ما برای تحقق الحاد باید همه ارزشهای موجود را کنار بگذاریم و این اول پوچگرایی و شکگرایی است.
وی با بیان اینکه اینها فکر میکنند با داروینیسم نحیف میتوانند همه چیز را حل کنند ولی با داروینیسم نمیتوانند اخلاق درست کنند، گفت: کسانی چون هیتلر و موسولینی رویکرد نیچه را گرفتند و با فلسفه او چه جنایاتی که نکردند؟ سخن بر سر این است که این نوع الحاد آیا توانسته است زندگی بشر را به سعادت برساند و اخلاقیتر کند؟
انتهای پیام
لینک منبع