خلیل آقاخانی
شیاطین جنی و انسی دارای ویژگیهایی هستند که فهم و شناخت آن میتواند انسان را نسبت به صیانت نفس از ورود به جرگه شیاطین یاری رسانده و از سقوط از مقام اطاعت و ولایت الهی حفظ کرده و در مسیر حزبالله و بهرهمندی از آثار آن قرار دهد.از این رو نویسنده در نوشتار حاضر ویژگیهای شیاطین انسی و جنی که در قالب حزب شیطان تعریف میشوند و نیز آثار اطاعت از شیاطین را تشریح کرده است.
چیستی شیطان
شیطان به موجود سرکش و متمرد از انسان و جن و حیوان گفته میشود. از آنجا که ابلیس جنی نخستین و مشهورترین بلکه سردسته شیاطین جنی و انسی است، وقتی از حزب شیطان سخن به میان میآید، مقصود کسانی هستند که فلسفه و سبک زندگی آنان تحت سلطه و امامت و ولایت ابلیس شیطانی است. البته این به معنای محدودسازی عنوان نیست؛ زیرا بر اساس آموزههای قرآن، شیطنت انسان و جن، تمرد و سرکشی از ولایت الهی و خروج از حزبالله به سوی حزب شیطان است. بنابراین، هر کسی که شیطنت ورزد، علیه خدا و ولایت الهی و حزبالله است. بنابراین گستره آن همچنان شامل همه شیاطین جنی و انسی میشود.
صفات شیطانی
الف) تمرد نسبت به خدا
مهمترین ویژگی شیاطین جنی و انسی، عصیان و تمرد نسبت به خدا و ولایت الهی و اطاعت از فرمانهای اوست. از این رو خدا صفت عصیان را به شیطان نسبت میدهد.(مریم، آیه ۴۴) این عصیان شیطانی عاملی است که شخص شیطان صفت به جای عبادت خدا به ترک عبادت خدا میپردازد.(همان) بنابراین، عصیان شیطانی در ارتباط با عبادت الهی انجام میشود، در حالی که هدف از خلقت انسان و جن، عبادت خدا است.(ذاریات، آیه ۵۶)
ابلیس جنی نخستین و اصلیترین شیطان در خلقت، پس از عصیان نسبت به خدا و ترک عبادت خدا در قالب سجده اطاعت نسبت به حضرت آدم(ع) بر آن شد تا بندگان خدا را از بندگی خدا به سوی بندگی غیر خدا بکشاند. پس همان گونه که خود متمرد و عاصی نسبت به خدا و بندگی او شده، دیگران را نیز به سوی عصیان و تمرد میکشاند.(نساء، آیات ۱۱۷ و ۱۱۸)
باید توجه داشت که تمرد نسبت به خدا و دعوت و اطاعت الهی هر چند که با ابلیس شیطانی آغاز شده، اما این عنوان اختصاص به او ندارد، از همین رو خدا از عنوان «کل شیطان مرید»(حج، آیه ۳) یا «کل شیطان مارد»(صافات، آیه ۷) استفاده میکند تا عنوانی عام را مورد تاکید قرار دهد که شامل شیاطین جنی و انسی میشود که صفت عصیان و تمرد در آنان ملکه و مقوم ذاتی شده است.
ب) شرارت
دومین صفت مهم دیگر افراد شیطانی، شرارت آنان است، به طوری که این افراد فاقد هر گونه خیر و خوبی هستند(حج، آیه ۳؛ صافات، آیه ۷)؛ زیرا واژه «مرد» به معنای عصیانی برخاسته از «شرارت» است؛ از همین رو این واژه را به عصیان و سرکشی و تکبر برخاسته از فقدان خیر و خوبی تعبیر کردهاند. در حقیقت این واژه متضمن عصیان مستکبرانه شرورانه است.(نگاه کنید: مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۷۶۴، «مرد»؛ المصباح، ج ۱- ۲، ص ۵۶۸، «مرد»؛
لسان العرب، ج ۱۳، ص ۷۰)
ج) مطرود بودن
سومین ویژگی شیطانهای جنی و انسی، همان عنوان مطرود بودن است؛ زیرا این افراد به سبب عصیان و تمرد از بندگی و اطاعت خدا، از درگاه الهی و رحمت واسعهاش مطرود هستند. این طرد تنها یک طرد ساده نیست، بلکه همراه با غضب و خشم است، از همین رو از آن به «رجیم» تعبیر میشود که به عنوان سنگسار شده است.(حجر، آیه ۱۷؛ تکویر، آیه ۲۵) بنابراین، هر کسی اینان را ببیند میتواند آثار غضب الهی را در زندگیشان مشاهده کند. پس نباید به این افراد مطرود الهی نزدیک شد؛ زیرا غضب الهی دامنگیر کسانی میشود که به آنان نزدیک میشوند؛ بلکه باید از این شیاطین به خدا پناه برد.(آل عمران، آیه ۳۶؛ نحل، آیه ۹۸)
د) وسوسهگری
از دیگر ویژگیهای شیاطین جنی و انسی، وسوسهگری به شکل تزیینگری است. از همین رو خدا از انسان میخواهد تا خود را از وسوسههای شیطانی برحذر دارد که در سینهها و قلبها انجام میدهد.(ناس، آیات ۴ تا ۶) از نگاه آموزههای وحیانی، شیاطین جنی و انسی با وسوسهگری خویش مردم را در مسیر سنت الهی امهال و استدراج قرار میدهند. بر اساس این سنت، خدا افراد را به سرعت در دنیا عقاب و عذاب نمیکند، بلکه حتی شرایطی را فراهم میآورد که آنان بیش از پیش از مواهب و زینتهای دنیوی از ثروت و قدرت بهره مند شوند و حتی به بیماری و مشکلات عادی گرفتار نمیشوند تا تحت فشاری قرار گیرند و در اندیشه توبه و شرایط عبرت قرار گیرند.(مریم، آیات ۸۳ و ۸۴) البته خدا شرایط ابتلاء و امتحان را برای همگان حتی افراد دارای سنگدلی قرار داده (حج، آیه ۵۳)، اما آنان به جای عبرت گیری در دام میافتند و شرایط امهال و استدراج بر آنان به اراده خودشان تحمیل میشود و اینگونه در وسوسههای عمیقتر گرفتار میآیند.(همان؛ مریم، آیات ۸۳ و ۸۴) وسوسههای شیطانی عاملی در ایجاد انواع فسادها از جمله فساد میان برادران میشود که بستری برای عصیان و گناه علیه خدا و بندگی او نیز میشود(یوسف، آیه ۱۰۰)؛ زیرا «نزغ» وارد شدن در کارى براى افساد آن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۷۹۸، «نزغ»)
اصولا مهمترین و اصلیترین شیوه نفوذ شیاطین جنی و انسی بهرهگیری از وسوسه است. همین وسوسهگری است که بستر خروج از عبودیت و اطاعت و ولایت الهی و حتی سلطه شیطانی را فراهم میآورد. بنابراین، نباید آن را کم اهمیت دانست و متوجه این خطر عظیم نبود؛ بلکه باید با استعاذه به خدا خود را از شرایط سلطه با وسوسه مصون داشت.(ناس، آیات ۱ تا ۶) وسوسهگری شیاطین و تاثیر آن نیازمند بسترهایی است که از جمله آنها کفرورزی(مریم، آیه ۸۳)، افکار و گفتارهای ناصواب(اسراء، آیه ۵۳)، وجود دشمنی(همان)، قرارگیری در شرایط سخت آزمونی و ابتلائات الهی همچون بیماری و رنج و مصیبتها و حتی فقدان آب برای طهارت از پلیدیها میباشد که البته تنها مؤمنان میتوانند از این وسوسههای شیطانی در امان باشند و تاثیری در رفتار و کردارشان ایجاد نشود.(ص، آیه ۴۱؛ انفال، آیه ۱۱)
ه) غرور و فریب
از دیگر صفات شیطانی میتوان به غرور و فریبکاری آنان اشاره کرد؛ زیرا شیاطین تنها از طریق فریبکاری میکنند مقاصد خویش را پیش برند. اصولا فطرت انسانی به سوی بندگی و اطاعت و ولایت الهی گرایش دارد و شیاطین برای آنکه مقاصد خویش را پیش برند ناچار هستند تا با فریب و نیرنگ، باطلخویش را حق جلوه داده و مردم را به سوی باطل بکشانند. از همین رو ابلیس شیطانی را به غرور و فریبکاری میشناسند؛ زیرا این صفت در او بسیار برجسته است.(فاطر، آیات ۵ و ۶) همچنین شیاطین، شیطنت و شرارت خویش را آشکار نمیسازند و تلاش میکنند تا با مخفی کردن خود و مقاصد پلید خویش، مردم را به سوی باطل و ترک عبادت و عبودیت و اطاعت و ولایت الهی سوق دهند. از همین رو عنوان «خناس» بر آنان گذاشته شده است(ناس، آیات ۴ تا ۶)؛
زیرا خنّاس مبالغه و به معناى بسیار نهان ساختن خویش است. (لسان العرب، ج ۴، ص ۲۳۱، «خنس»)
سلطه و اطاعت از شیاطین
شیاطین جنی و انسی بر انسانهای مؤمن و مسلمان سلطهای ندارند، مگر اینکه انسان با عبور از خطوط قرمز دین و سنتها و قوانین الهی، به جای اطاعت و تقوا دنبال عصیان و فجور و گناه برود و بستری را برای سلطه و ولایت شیطانی ایجاد کند و شخص به جای اطاعت خدا گرفتار اطاعت از شیاطین شود.
اموری چون کفر و شرک(نساء، آیات ۳۸ و ۱۱۶ و ۱۱۷؛ انعام، آیه ۱۲۱)، دنیاطلبی و پیروی از هواهای نفسانی (اعراف، آیات ۱۷۵ و ۱۷۶)، فسق و فجور و بیتقوایی(انعام، آیه ۱۲۱)، گناه (بقره، آیات ۱۶۸ و ۱۶۹) و مانند آنها انسان را از اطاعت خدا به سوی اطاعت شیاطین میکشاند و با تحقق سلطه شیطانی، انسان به انواع گناهان و آلودگیها گرفتار میشود و از مسیر کمال باز میماند و به دره «کالانعام بل هماضل» سقوط میکند.(اعراف، آیه ۱۷۹)
این سقوط در دام شیاطین و قرار گیری در حزب شیطان گام به گام انجام میشود و تغییرات منفی در انسان و خروج از فطرت و گرایش از حق و اطاعت و بندگی خدا به سوی کفر و شرک و گناه و سلطه و ولایت شیطانی به گونهای انجام میشود که گاه خود شخص این تغییرات سقوطی خویش را احساس نمیکند.(شعراء، آیات ۲۲۱ و ۲۲۲؛ نساء، آیات ۱۱۷ تا ۱۱۹؛ انعام، آیه ۱۲۱؛ مریم، آیات ۴۴ و ۴۵؛ حج، آیات ۳ و ۴) بنابراین، کسی که تحت سلطه شیطانی در میآید و به اطاعت از او میپردازد، دیگر رنگ طهارت و تزکیه روح و روان و رستگاری را نخواهد دید.(مائده، آیه ۹۰؛ نور، آیه ۲۱) از نگاه قرآن، شیاطین جنی و انسی با بهرهگیری از همه ابزارها در صدد هستند تا سلطه و ولایت خویش را بر انسان اعمال کنند و او را از عبودیت خدا به سوی عبودیت هواهای نفسانی و خدایگان دروغین سوق دهند و از ولایت الهی به سوی ولایت شیطانی خویش بکشانند. از جمله این ابزارهای شیطانی میتوان به شبهه افکنی و ایجاد جدال و گرایش به باطل(زخرف، آیات ۶۱ و ۶۲)، فحشاء و منکرات(بقره، آیات ۱۶۸ و ۱۶۹ و ۲۶۸؛ نور، آیه ۲۱)، قمار و شراب (مائده، آیه ۹۰)، سخنان و کلمات فریبا و گمراهکننده باطل و دروغ(انعام، آیات ۱۱۱ و ۱۱۲)، ایجاد آرزوهای باطل(حج، آیه ۵۲)، اعمال خرافی(نساء، آیات ۱۱۷ و ۱۱۹)، ایجاد خوف و هراس در دل مردم(آل عمران، آیات ۱۷۳ و ۱۷۵)، ایجاد اختلاف و تفرقه(بقره، آیه ۲۰۸) و مانند آنها اشاره کرد. در حقیقت شیاطین برای آنکه به مقاصد شوم خویش برسند و سلطه خویش را کامل کرده و اطاعت مردم را داشته باشند، از هر ابزاری بهره میگیرند که خوشایند مردم است؛ گاه با استفاده از تهدید و تخویف و گاه از طریق تطمیع و فریبکاری هر کسی را به سوی خویش میکشانند و سلطه خود را تحکیم میبخشند تا مردمان تابع آنان شوند و از اطاعت خدا به اطاعت شیطان در آیند.
آثار پذیرش ولایت شیطان
کسی که به حزب شیطان و ولایت و اطاعت او در آید، رنگ رستگاری را در دنیا و آخرت نخواهد دید و هرگز در مسیر تزکیه و رشد قرار نمیگیرد
(نور، آیه ۲۱)، بلکه گام به گام سقوط میکند تا جایی که جزو اولیای شیطان به دوزخ در میآید.(انعام، آیات ۱۱۱ و ۱۱۲؛ فاطر، آیه ۶؛ مجادله، آیه ۱۹)
اطاعت کنندگان از شیاطین و اولیای شیطانی در دنیا و آخرت بیآبرو و گرفتار خواری و ذلت میشوند(اعراف، آیه ۲۷) و به جای فرهنگ عفت و حیا و پوشش، گرفتار فرهنگ برهنگی و بیحیایی و بیعفتی هستند.(همان) پس خسران (فرقان، آیه ۲۹؛ نساء، آیات ۱۱۷ تا ۱۱۹؛ مجادله، آیه ۱۹)، خشم الهی(محمد، آیات ۲۵ تا ۲۸) و سقوط در دوزخ به سبب ولایت شیطانی به جای ولایت الهی(حج، آیات ۳ و ۴) از جمله مهمترین آثار خروج از ولایت الهی به سوی ولایت و اطاعت شیطانی است. خدا به مردمان بهویژه مسلمانان و مؤمنان هشدار میدهد تا از هر گونه عوامل و بسترهای تغییر منفی در نفس فطری و الهی خویش پرهیز کنند و با اهتمام به فهم و ادراک عقلی و توجه به هشدارهای وحیانی و حرکت در مسیر عقل و گرایشهای حق طلبانه آن، اجازه ندهند تا وسوسههای شیطانی کارساز شود و آنان را به ولایت و اطاعت و سلطه شیطانی بکشاند.(شمس، آیات ۷ تا ۹؛ انعام، آیات ۱۱۱ تا ۱۱۲؛ نساء، آیات ۱۱۷ تا ۱۱۹؛ اعراف، آیات ۲۷ و ۱۷۹) بی گمان ایمان به خدا و آخرت(انعام، آیات ۱۱۲ و ۱۱۳)، توجه به صفات الهی بهویژه رحمت و فضل الهی(نور، آیه ۲۱؛ نساء، آیه ۸۳)، توفیق الهی(همان) و مانند آنها مهمترین عامل بازدارنده از گرایش به شیطان و اطاعت و ولایت شیطانی است.
لینک منبع