فیلمهای استاپ موشن ذاتاً از ظریفترین ساختههای آنالوگ هستند که در دنیای سرگرمی با لبههای تیز وجود دارد که با تأثیر قریبالوقوع هوش مصنوعی دست و پنجه نرم میکند. امسال دو تا از این فیلم ها –خاطرات یک حلزون» و «والاس و گرومیت: انتقامترین پرندگان» – از جمله پیشتازان گروهی از فیلمها هستند که در فصل جوایز برای کسب افتخارات برتر در بخش فیلمهای انیمیشن رقابت میکنند.
هر دو فیلم حاصل کار پر زحمت فیلمسازان برجسته هستند، اما سفر آنها متفاوت بوده است. یکی بخشی از یک سنت طولانی توسط یک تیم محبوب فیلمسازی بریتانیایی (آردمن) و دیگری فیلمی مستقل از نویسنده ای تحسین شده (آدام الیوت) از استرالیا.
هر فیلم و فیلمسازانی که پشت سر آنها قرار دارند، قبلاً نشانی از خود به جای گذاشتهاند. «والاس و گرومیت: انتقامترین پرندگان» هفت نامزد جایزه آنی از جمله بهترین فیلم را به خود اختصاص داده است. «خاطرات یک حلزون» نیز مورد ستایش قرار گرفته و برنده جایزه کریستال انسی، جایزه تماشاگران انیمیشن است و نامزد جایزه آنی برای بهترین فیلم مستقل شده است.
فیلمهای استاپ موشن در فصلهای جوایز گذشته نیز نمایشهای قوی داشتند. «والاس و گرومیت: نفرین خرگوش خرگوش» در سال ۲۰۰۶ برنده بهترین انیمیشن بلند شد و «پینوکیو گیلرمو دل تورو» در سال ۲۰۲۳ همین کار را کرد. نیک پارک، هلمر والاس و گرومیت: انتقامترین پرندگان نیز سه جایزه اسکار را برای توقف خود دریافت کرد. شورت های متحرک: “آرامش موجودات” (۱۹۹۰)، “شلوار اشتباه” (۱۹۹۳) و “A Close Shave” (1995). الیوت برای فیلم کوتاه استاپ موشن “هاروی کرومپت” در سال ۲۰۰۴ برنده جایزه اسکار شد.
مرلین کراسینگهام و پارک، کارگردانان مشترک «والاس و گرومیت»، فیلم را با تکنولوژی به روز ساختند، اگرچه روش های اساسی ساخت فیلم ثابت ماند.
پارک میگوید: «ما از زمان «مسئلهی نان و مرگ» با دوربینهای دیجیتال عکاسی کردهایم. اگر مشکلی پیش بیاید، این واقعاً کمک میکند، زیرا رفع مشکل آسانتر است. اگر لحظه ای وجود دارد که یک انیمیشن کار نمی کند، می توانید آن را با استفاده از فناوری دیجیتال ویرایش کنید.
کراسینگهام میافزاید: «ما هنوز از عروسکها در استیجهای کوچک در نوعی استودیو کوچک استفاده میکنیم و هنر اصلی استاپ موشن هنوز همان است. این پشتیبانی در اطراف آن است که تکامل یافته است. ما قبلاً روی ۳۵ میلی متر شلیک می کردیم. این تغییر می کند که چگونه دید خود را به صفحه نمایش می آورید. عکاسی دیجیتال کارها را بسیار سریعتر میکند تا بتوانید کارهای بیشتری انجام دهید. صحنه تعقیب و گریز ما در پایان این فیلم ممکن است اکنون امکان پذیر باشد، همانطور که ما آن را در ۲۰ سال پیش انجام دادیم.”
صحنه تعقیب و گریز در کانال در انتهای فیلم با کمک آب CG انجام شده است و آنها همچنین سیلیکون را به جای خاک رس در مناطق خاصی قرار داده اند تا ظاهر مورد نظر خود را به دست آورند.
کراسینگهام میگوید: «با تمام کارهایی که انیماتورها انجام میدهند، عروسکها به قدری آشغال میشوند. «اگر جنبههای (عروسکها) سیلیکونی باشد، باعث صرفهجویی زیادی در بازسازی میشود. اما حتی با سیلیکون، ما بسیار بهتر شده ایم. و حتی اگر (عروسک) سیلیکونی باشد، اصل آن از خاک رس بوده و قالبی است که از خاک رس اصلی گرفته شده است، بنابراین اثر انگشت به سیلیکون نیز منتقل می شود. هنوز هم این دست است که اصل را ساخته است و اینکه چگونه جنبه دست ساز آن در قلب همه کارهای ما قرار دارد.
آنها هنوز از خاک رس در بیشتر شخصیتهایشان استفاده میکنند، و این با پیچیدگیهایی همراه است که از این شکل هنری دستساز منحصر به فرد ناشی میشود.
پارک میگوید: «خشت مدلسازی که ما استفاده میکنیم برای فیلمسازی طراحی نشده است. این برای مدارس و برای کودکان طراحی شده است و مواد دقیق هنرمندان نیست. بنابراین شما زرشکی سفارش می دهید و ممکن است در یک دسته بسیار زرشکی باشد و دسته بعدی ممکن است چندان زرشکی نباشد. بنابراین ما کسی را داریم که مانیتور خاکی ماست و وقتی دستههای جدیدی به دست میآوریم، که در ابتدای فیلم انجام میدهیم، او رنگها را با هم ترکیب میکند. بنابراین، همه رنگ های ما منحصر به فرد هستند. او دستهها را نه فقط برای رنگ و رنگدانه، بلکه برای بافت مخلوط میکند، زیرا همه رنگدانههای مختلف دارای انواع مختلفی از کیفیت شکلپذیری هستند. او سعی میکند آنها را یکنواخت کند تا همه انیماتورها یک بازی مدلینگ داشته باشند که در زیر نورهای استودیو که اغلب بسیار گرم هستند، پاسخ دهد. ممکن است کمی گلیسیرین به آن اضافه کند تا نرم شود، یا اگر خیلی نرم است، کمی پودر گچ، گچ، و از این قبیل چیزها اضافه کند. او حقه های مخفی دارد.»
برای الیوت، که فیلمش را با کمک بودجه هنری دولت استرالیا تولید کرد، کلید «خاطرات یک حلزون» یافتن تکنیکهایی بود که به او اجازه میداد داستانی را که در طول سالها توسعه داده بود، تعریف کند و در عین حال با دقت فیلمهایش را تماشا کند. بودجه
الیوت می گوید: «فیلم دارای این چهار عنصر اساسی است که عبارتند از کاغذ، خاک رس، سیم و رنگ. هر کاری که ما انجام میدهیم تلاشی است برای اینکه عروسکها به شکل خاصی به نظر برسند – ما ناقصها را جشن میگیریم. داخل سر (عروسک) یک آرماتور است، بنابراین می توانیم آن را به اطراف حرکت دهیم. همچنین در همه جا آهنربا وجود دارد – به این ترتیب چشم ها را می چسبانیم. اما بیشتر فیلم از کاغذ، خاک رس، سیم و رنگ ساخته شده است. تمامی ست ها مقوایی هستند ما از هیچ پارچه ای استفاده نمی کنیم، بنابراین همه چیز در مورد تجلیل از بافت ها و ضربه های قلم مو، اثر انگشت است و سیم همیشه مو است. ما هرگز موهای قالب زده را انجام نمی دهیم. و این به این دلیل است که متوجه شدم بسیاری از استاپ موشن ها بسیار نرم می شوند. من نمی خواستم بیش از حد به چیزهایی مانند چاپگرهای سه بعدی اعتماد کنم.
«خاطرات یک حلزون» که با یک گروه کوچک ساخته شد، از صداپیشگی برای حرکت دادن دهان شخصیتها استفاده کرد تا حرکات شخصیتها سریعتر انجام شود. سارا اسنوک، اریک بانا و جکی ویور به صداپیشگان پیوستند.
ویور میگوید: «من فقط بدون اینکه آن را بخوانم، بله گفتم، زیرا کارهای آدام (الیوت) را میشناختم. “بازی “پینکی” لذت بخش بود زیرا او بسیار خوب نوشته شده است.”
همچنین مقدار زیادی آتش و آب در فیلم الیوت وجود دارد. اما محدودیت های بودجه او به این معنی بود که او نمی توانست حتی مقدار کمی CG را در نظر بگیرد. او باید به دنبال راه حل های دیگری می گشت.
الیوت می گوید: «ما از سلفون برای ایجاد نمای آتش استفاده کردیم. «این فیلم درباره نقص است، پذیرش نقص در خود، دیگران و زندگی. ظاهر سلفون با کاری که ما انجام میدادیم مطابقت دارد، اما کار را بسیار سختتر میکرد. من همیشه مجبور بوده ام راه هایی برای انجام کارهای بیشتر با بودجه های کمتر و کم پیدا کنم، اما به نوعی، شما مجبورید مبتکر و مبتکر باشید. ما مجبور بودیم برای صرفه جویی در زمان، از کره چشم های مغناطیسی که روی عروسک ها استفاده می کنیم، استفاده کنیم و فقط مجبور به استفاده از صدا می شویم.
«همه اینها مرا وادار کرد تا به نحوه استفاده از هر چیزی که باید اطمینان حاصل کنیم که صدابردار مستقیماً جفت شده و به ماهیت آن تقطیر شده است، بسیار مراقب باشم، به طوری که هر کلمه فقط به این دلیل وجود دارد که باید باشد. قانون این است که آن را نشان دهید، آن را نگویید. من سخت تلاش کردم تا مطمئن شوم که روایت من بیش از حد سختگیرانه نیست. بنابراین، بله، فکر میکنم این همه محدودیتها است که مرا وادار کرده است تا راهحلهایی بیابم که به سبک و زیباییشناسی و شیوه داستانگویی من منجر شده است. کاری که من انجام می دهم منحصر به فرد کرده است و به طرز عجیبی، این چیزی است که همه سعی می کنند باشند. وقتی در مدرسه فیلم بودم، همه ما خیلی تلاش میکردیم متفاوت باشیم.»
لینک منبع