Sly Stone، بنیانگذار، پیشرو و همنام Sly and the Family Stone، از دوران شکوفایی گروه فانک همنام خود، که در صدر جدول، دارای جنسیت مختلط بود و از نظر نژادی یکپارچه شده بود، سزاوار این بوده است که سوژه یک مستند شود. پس از بیش از ۳۰ سال دوری از کانون توجه – و ۱۰ سال دیگر که در آن مشکلات شخصی و حقوقی او متأسفانه بیشتر از موسیقی او بر سرفصل ها غالب شد – اهمیر.Questlove” زندگی های حیله گر تامپسون! (معروف به بار نابغه سیاه)» قصد دارد میراث هنری خود را به درستی زمینه سازی کند.
فیلم در ۲۳ ژانویه در ساندنس تعظیم می کند.
مستندساز و همنوازنده، دستاوردهای موسیقایی استون، موانع فرهنگی که او شکست و فراز و نشیبهای زندگی خصوصی پر فراز و نشیباش را به درستی شرح میدهد. اما Questlove به طور غیرمنتظرهای به ضمیمه پرانتزی عنوان خود تکیه میکند تا برخی از حقایق عمیقتر را در مورد چالشهای ستاره شدن (بهویژه برای هنرمندان سیاهپوست) که ممکن است با Stone آغاز شده باشد، اما امروز هم ادامه دارد، روشن کند.
کوست لاو می گوید: «این فیلم به نوعی سبک ترین و کم تهاجمی ترین روشی بود که من می توانم با همه همسالانم صحبت مداخله ای داشته باشم بدون اینکه یقه آن ها را بگیرم. تنوع.
در خدمت این «مداخله سینمایی»، فیلمساز به طور مفصل با اعضای خانواده استون، سینتیا رابینسون، جری مارتینی و لری گراهام، همکاران و نوادگانی مانند جورج کلینتون، نایل راجرز و جیمی جم، و همچنین همعصران کوئستلوو، دی آنجلو صحبت کرد. و آندره ۳۰۰۰. «متداول ترین بازخوردی که از افرادی که دیده اند دریافت کرده ام این فیلم (این بود)، “ما نگاه آنها را زمانی دیدیم که آنها متوجه شدند که اینجا نیستند تا در مورد ساختارهای هماهنگ “مردم روزمره” صحبت کنند.
Questlove نشان می دهد که مهمترین جزئیات در مورد میزان باز بودن او از مصاحبه شوندگانش این بود که چه تعداد از مشارکت کنندگان احتمالی از شرکت در آن خودداری کردند. برای بسیاری از ما که به آسیب پذیر بودن عادت نداریم – مخصوصاً جامعه ای که در حال حاضر در آن هستیم، جایی که زندگی شما کاملاً برای انتقاد و بررسی باز است – من در این دو سال و نیم متوجه شدم که این موضوع خاص احتمالاً ترسناک ترین از همه است و آسیبی را که در زیر چهره لبخند وجود دارد را آشکار می کند. حتی کسانی که پذیرفتند درگیر شوند، از صمیمی بودن خطوط پرسشگری او شگفت زده شدند.
او میگوید: «آندره احتمالاً یکی از هیجانزدهترین افرادی است که این لحظه را برای او به یک لحظه درمانی تبدیل کرده است. “اما حتی برای اعضای گروه، لحظاتی وجود دارد که می گویند، “یک لحظه صبر کن، تو به من نگفتی که قرار است به درمان بروم.”
از آنجایی که فیلمساز با خود استون منزوی صحبت نکرد، او عمدتاً از مصاحبههای دورهای – و بهویژه گفتگوی بیمعنا در سال ۱۹۸۲ بین خواننده و ماریا شرایور – استفاده میکند تا او بتواند بیشتر داستان خودش را روایت کند و نظر بدهد. . Questlove به عنوان یک مستندساز و مصاحبهکننده مکرر، میگوید که آموخته است که استفاده از مشاهدات معاصر، بهویژه از یک موضوع، لزوماً بهترین راه برای تعیین دقیق تأثیر آنها نیست. او میگوید: «از نظر قصهگویی، او در صحبت کردن درباره دوران کودکیاش، درباره زندگیاش و چه چیزهایی مؤثر بود. اما در تجربهام، همیشه فکر میکنم سوژه آخرین کسی است که میداند عواقب آن چیست.»
در واقع، این گفتگوهایی بود که او با مصاحبه شوندگانی مانند گیتاریست Living Color، Vernon Reid داشت که برخی از عمیق ترین بینش ها را به همراه داشت – نه فقط در مورد آهنگ های فردی، بلکه زیربنای قدرت پایدار استون به عنوان یک موسیقیدان. او به خاطر میآورد: «برداشت ورنون رید («تفریح داغ در تابستان») این بود که تابستانی را توصیف میکند که هیچ یک از ما هرگز آن را تجربه نمیکنیم. همه چیزهایی که او در مورد آن صحبت میکند یک فانتزی سورئال است، زیرا این چیزی نیست که در سال ۱۹۶۹ اتفاق میافتد، اما به نوعی حیلهگر این چشمانداز عینک رز رنگ را مجبور میکند. و این برای من چیزهای زیادی در مورد او می گوید – این واقعیت که به عنوان یک نوازنده پیانو، تقریباً مانند دست راست یک بچه ۷ ساله است. همه چیز بازیگوش و شاد است.»
برعکس، مصاحبه شرایور نشان داد که مهره بسیار خوبی برای فیلم او بود، دقیقاً به این دلیل که «جوان ۲۲ ساله کاملاً جدید و کاملاً جدید» در آن زمان درباره بسیاری از چیزهایی که کوئست لاو اذعان میکند که ممکن است او نبوده استون را بررسی کند. راحت پرسیدن او میگوید: «من احساس میکردم آن مصاحبه هوشیارتر، صادقانهتر و سختتر بود. در واقع، او میگوید که بیباک بودن آن، آینهای ناخوشایند برای مهارتهای خودش بهعنوان یک گفتگوگر و مصاحبهکننده است. من واقعاً میخواهم در این مورد با او صحبت کنم، زیرا بارها موضوعی را نوازش کردهام و به نوعی حول یک موضوع داغ رقصیدهام، چه در پادکستم و چه در حین انجام این فیلمها.
او اعتراف میکند: «این جمله «و تو آن را منفجر کردی»، هر روز دارم میخواهم بپرسم. من هرگز ندیده ام که کسی یک سطل آب یخ را بگیرد و آن را روی کسی بریزد.
کوئست لاو علیرغم علاقهاش به خلق پرترهای که از عجیبوغریبها و ضعفهای استون دوری نمیکند، میگوید احساس میکرد که مستندسازی بیش از حد آنها، قدرت فیلمش را تضعیف میکرد، چه برسد به میراث هنرمند. او میگوید: «کاری که من نمیخواستم انجام دهم این بود که فقط در رگبار دائمی داستانهای لعنتی حیلهگر قرار بگیرم، زیرا ما تعداد زیادی از آنها را داشتیم. “بنابراین اینطور بود که بهترین و موثرترین داستان ۱ ساعت و ۴۸ دقیقه ای از سوپ تا آجیل که می توانیم دریافت کنیم و به روده مردم ضربه بزند چیست؟”
در نهایت، Questlove متوجه شد که افرادی که میخواهد به آنها ضربه بزند، همگی به “Sly Lives” نخواهند آمد! با همان میزان آشنایی با موضوع خود. تصور کنید، من هرگز در مورد پرینس نشنیده ام، هرگز در مورد مایکل جکسون نشنیده ام. او چه کار می کند؟ این همان چیزی است که اکثر مردم احساس می کنند مانند سنگ حیله گر هستند. بنابراین وقتی شما با رویکرد سه جانبه ارائه داستان، سرویس دادن به موسیقی و آنهایی که مطلقاً هیچ سرنخی از این شخص ندارند، سروکار دارید، واقعاً جایی برای خودنمایی من وجود ندارد.»
جای تعجب نیست، او می گوید که روند دردناک کشتن عزیزان شما به عنوان یک فیلمساز، به نوازنده کارکشته درس های جدیدی برای زمانی که او به حرفه خلاق دیگر خود بازگردد، آموخت. او به شوخی می گوید: “اگر آلبوم بعدی Roots خوب نیست، پس من به این روند توجه نکرده ام.” «تدوین فیلمها در مقایسه با هر رسانهای که من میشناسم، در مورد چگونگی مؤثر بودن بهعنوان یک داستاننویس، بسیار بیشتر به شما میآموزد.»
لینک منبع