«آقای هیچ کس علیه پوتین نیست، که اولین نمایش جهانی خود را در روز شنبه در بخش مسابقه مستند سینمای جهانی برگزار می کند. جشنواره فیلم ساندنس، دیدگاه خودی را از تأثیر جنگ ولادیمیر پوتین بر اوکراین بر زندگی کودکان روسیه ارائه می دهد. تنوع با کارگردان فیلم صحبت کرد دیوید بورنشتاین، که در کنار پاول «پاشا» تالانکین، موضوع فیلم و کارگردان مشترک آن کار می کرد. تریلر در زیر نشان داده شده است.
پیدایش این پروژه زمانی به وجود آمد که پاشا، معلم دبیرستانی در یکی از شهرهای استانی روسیه، به درخواست یک شرکت محتوای وب از مردم برای توضیح چگونگی «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین، به قول آنها تهاجم به اوکراین، پاسخ داد. روسیه بر مشاغل آنها تأثیر گذاشته بود.
پاشا با سخنی پرشور و سیاسی به آن پاسخ داد و گفت که چگونه شغلش زیر و رو شده است، چگونه او را به یک مبلغ تبدیل کرده اند، و چگونه مدرسه اش، تقریباً به ظاهر یک شبه، به چیزی تبدیل شده است که او نمی شناسد. بورنشتاین توضیح می دهد که دیگر.
شرکت محتوای وب از پیگیری موضوع خودداری کرد، اما با تغییر سرنوشت، پاسخ پاشا به دست بورنشتاین، که در کپنهاگ، دانمارک مستقر است، اما سال ها در چین کار می کرد، ختم شد. پاشا که بهعنوان فیلمبردار مدرسهاش کار میکرد، توانست از داخل مدرسه فیلمبرداری کند، زیرا این مدرسه اقدامات مختلف دستوری دولت را برای تقویت میهنپرستی دانشآموزانش ارائه میکرد.
بورنشتاین میگوید که برقراری ارتباط با پاشا «بسیار دشوار» بود، زیرا او پروژه را ادامه میداد، زیرا اگر او کشف میشد، عواقب وحشیانهای برای او داشت.
بورنشتاین میگوید: «احتمالاً به همان اندازه چشمبند ارتباطی بود که میتوانستید در یک پروژه مشترک داشته باشید. ما نمیتوانستیم از طریق هیچ وسیله ارتباطی به غیر از یک خط فوق رمزگذاری شده صحبت کنیم، و در ابتدا، یک مشاور امنیتی برای ایجاد برخی قوانین اساسی دریافت کردیم، و برخی از این قوانین پایه همچنین بررسی کردند که آیا تلفن او به خطر میافتد یا خیر. ما نمیتوانستیم مطمئن باشیم که حتی در خط رمزگذاریشده، میتوانیم آشکارا صحبت کنیم، بنابراین ما همچنان با کلمات رمز و غیرمستقیم در این خط رمزگذاری شده صحبت میکنیم. ما در ابتدا گفتگوهای بسیار خوبی داشتیم، با هم آشنا شدیم، اما صحبت کردن در مورد پروژه همیشه یک چالش بزرگ بود.»
در چنین محدودیتهایی، بورنشتاین هر چه میتوانست برای هدایت پاشا در حین پیشرفت پروژه انجام داد، اما شخصیت معلم روسی نیز عاملی بود. بورنشتاین میگوید: «او این مرد زیبا و وحشی است که وقتی دوربین را به دست میگیرد نمیتوان او را هدایت کرد. “معمولاً به این دلیل است که او احساسات بسیار عمیقی را احساس می کند، و این روش او برای مقابله با آن است. او در فیلم می گوید روانشناسی یا وضعیتی که در این رژیم زندگی می کند، مانند راه رفتن روی طناب است. گاهی اوقات او احساس میکند که به خاطر تبلیغکننده بودن آنقدر مقصر است که فقط مجبور است کاری را انجام دهد و برداشتن دوربین یکی از راههای انجام آن بود.
اغلب اوقات او دوربین را برمیدارد زیرا واقعاً احساس میکند، اگرچه در موارد دیگر به این دلیل است که او فقط به نوعی از زندگی روزمره عکس میگیرد و در اطراف شوخی میکند، اما برای پاشا در ابتدا واقعاً سخت بود. فکر کردم شاید بتوانم به او جهت بدهم و او بتواند از تجربه من در کارگردانی صحنه ها بهره ببرد. و به سرعت متوجه شدم که این اتفاق نخواهد افتاد. من باید با شرایط او به فیلم او نزدیک شوم، که در واقع احساس خیلی بهتری داشت، زیرا کیفیت فیلم او بسیار زیاد بود، همانطور که گفتم، چگونه عمل فیلمبرداری با احساسات عمیق و عمیق و فشارهای روانی مرتبط است که می تواند از طریق استفاده از صداگذاری کشف شود، میزانی که او سالهاست در آن مدرسه فیلمبرداری میکند و مردم به این شیوه به او عادت کردهاند. او فقط در سالن راه می رود و فقط با مردم شلیک می کند. آن فیلم این جریان از زندگی روزمره در موسسه را به تصویر می کشد که واقعاً چیز قابل توجهی بود.
من در اتاق ویرایش بودم و آن را تماشا می کردم. این یک راه طبیعی و روان برای ورود به آن مدرسه بود که با نگاه کردن به فیلم در طول چندین سال، واقعاً وسعت آن خزش کند فاشیسم و نظامیسازی در مدرسه را آشکار میکرد، به گونهای که به سختی میتوان تصویر دیگری را به تصویر کشید. راه
“بنابراین، برای من، همکاری در مورد پذیرش او برای آنچه که هست، و دوست داشتن آن و سپس فهمیدن اینکه چگونه می توانم با آن کار کنم، بود. این بود که بگوییم، این همکاری است، این است: من یک فیلمساز در دانمارک هستم. او معلم و فیلمبردار (دبیرستانی در کوه های اورال) است. ما با هم فیلم می سازیم. این چارچوب بود و سپس فیلم فقط پاسخی بود به هزاران چالشی که در نتیجه آن ارائه شد.»
تعدادی از مضامین در طول فیلم ظاهر می شوند، اما این موضوعات در زمان فیلمبرداری پاشا آشکار نشدند. «تقریباً همه چیز در تدوین کشف شد، زیرا او به روشی نه چندان متمرکز فیلم میگیرد. او واقعاً از شخصیت ها فیلم نمی گرفت. از همه فیلم گرفت. و بنابراین، اینطور نیست که او گفت: “اوه، من ماشا و پاول را دنبال می کردم.” نه، او فقط همه را دنبال کرد. و بنابراین، واقعیت باید به گونهای ترتیب داده میشد که منطقی باشد، و این از طریق ویرایش اتفاق میافتد.
بنابراین، من در حال یافتن شخصیتها هستم، به موضوعات مختلف در تبلیغات نگاه میکنم. من به الگوهای تغییر مدرسه در آن سال ها نگاه می کنم. من به این نگاه میکنم که چگونه حال و هوا و احساسات دانشآموزان و اطرافیانش در پی آن چه در حال رخ دادن بود، دگرگون میشد. و این یک روند بسیار بسیار کند و دشوار بود، زیرا فقط صدها ساعت فیلم نبود، بلکه بیشتر از آن بود.
روابط کلیدی خاصی در فیلم به تصویر کشیده شده است که آشکارترین آنها بین پاشا و مادرش است. اما موارد دیگری نیز وجود دارد – مانند رابطه او با ماشا، دختری که برادرش برای جنگ به جنگ می رود و مرد جوانی که استخدام شده است. چگونه کارگردان در مورد آنها به عنوان افراد کلیدی تصمیم گرفت؟
بورنشتاین میگوید: «فکر میکنم به این دلیل بود که همه آن شخصیتها لحظاتی را پشت سر گذاشتند که واقعاً از نظر احساسی روی من در اتاق ویرایش تأثیر گذاشت. ماشا یک نمونه خوب است، دختری که برادرش برای جنگ می رود. مدتها بود که فیلم او را نادیده گرفته بودم تا اینکه به پایان غم انگیزش رسید. من فیلمی از او را در قبرستان دیدم و واقعاً مرا تحت تأثیر قرار داد و باعث شد به جنگ فکر کنم و به دردی که پاشا و او باید احساس می کردند فکر کنم و فکر کردم مهم است. و سپس به گذشته در این آرشیو عظیم مربوط به سالهای قبل نگاه کردم، و پس از یافتن آن فیلم، متوجه شدم، اوه، وای، درست زمانی که برادرش برای پیوستن به ارتش در حال صحبت با پاشا بود. بنابراین، در واقع به نوعی معکوس کار می کرد.»
بورنشتاین سعی کرد دیدگاهی کلیشهای از روسها بهعنوان تهدیدکننده یا ناخوشایند ارائه نکند. اگرچه یک معلم وجود دارد که بسیار طرفدار پوتین است، بقیه آنها با دلسوزی به تصویر کشیده می شوند. من همکاری با پاشا را بسیار جدی گرفتم. بنابراین، برای من، می خواستم این را سفارش دهم. من کارگردان بودم. من آن را نوشتم، اما او همکار کارگردان بود، و میخواستم دیدگاه او به طور محکم، آشکار و صادقانه در شیوهای که داستان روایت میشود، گنجانده شود. و این به این معنی بود که خودم را به روی او باز کنم و سعی کنم واقعاً او را درک کنم، درک کنم که او به مدرسه میبیند، روسیه را چگونه میبیند و فکر میکنم این به من کمک کرد از یک چشمانداز بیش از حد سیاه و سفید از آنچه در حال وقوع است اجتناب کنم. در آنجا، سعی میکند بفهمد او چگونه چیزها را میبیند.
من واقعاً مطمئن شدم که دیدگاه او مشهود است – عشق او به شهر، رابطه اش با مردم، نوع نگاه او به مردم آنجا، زیرا با آنها بزرگ شده است. او آنها را به عنوان مردم می بیند. اطمینان از اینکه شامل این موارد می شود به ما امکان ساخت فیلمی را داد که مطمئنم اکثریت روس ها به آن اعتقاد دارند و با آن موافق هستند. بنابراین فکر می کنم چیزی که در این فیلم به آن افتخار می کنم این واقعیت است که روس ها با آن موافق هستند. سخت است که به عنوان یک خارجی، فیلمی ضد رژیم بسازیم که مردم در غرب بگویند «آره، موافقم» و بعد مردم روسیه چشمشان را بر روی آن نکنند. من فکر نمی کنم این اتفاق در اینجا رخ دهد. من فکر می کنم که از نمایش سیاه و سفید مردم روسیه اجتناب می کند. این هدف بود، روشنگری برای مردم در اینجا، اما همچنین به دلیل اینکه دیدگاه او بسیار منحصر به فرد است، یک فراخوان قدرتمند برای مردم روسیه بود. اینطور نیست که او یک روشنفکر لیبرال از مسکو باشد. او یک معلم است. او دعوت به انقلاب نمی کند. او خواستار دموکراسی یا انتخابات نیست. او فقط به خشونتی که وارد این مدارس میشود نگاه میکند و میگوید «این اشتباه است» و ساختن این چشمانداز در جلو و محور این فیلم، فکر میکنم، چیزهای زیادی به ما داد.»
یکی از جنبه های چالش برانگیز فیلم پرداختن به مسائل رضایت و حریم خصوصی از این نظر بود که او فیلم بچه ها را گرفته است و سپس گرفتن رضایت آنها اگر نگوییم غیرممکن، بسیار دشوار است. او در این امر از حمایت شرکای پخش فیلم برخوردار بود.
بورنشتاین میگوید: «اولین کاری که در این پروژه انجام دادیم، بررسی امنیتی و مشارکت بیبیسی بود. آنها از همان ابتدا درگیر بودند و در مورد اطلاع رسانی به مردم و گرفتن رضایت برای حضور در فیلم راهنمایی های زیادی به ما دادند. ما به این نتیجه رسیدیم که گفتن این فیلم به مردم یک مسئله امنیتی برای همه افراد درگیر است. بنابراین، وقتی آن را انجام دادیم، آن را انجام ندادیم. اما بعد از این واقعیت، پاشا با افراد زیادی صحبت کرده است، مخصوصاً افرادی که در فیلم نقش گویندگی داشتند و با فیلم موافق هستند و از ادامه آن خوشحال هستند. البته بخش بزرگی از این کار این است که مطمئن شوید که پاچا تنها کسی است که در این فیلم در برابر رژیم ایستاده است. مراقبت های زیادی وجود دارد تا مطمئن شویم که ما به دیگران به عنوان چیزی جز شهروندان مطیع قانون نشان نمی دهیم. مسئولیت این فیلم و نوع نمایندگی این فیلم کاملا بر عهده پاشا است که اکنون خارج از روسیه است.
بورنشتاین تاکنون هیچ تلاشی از سوی دولت روسیه برای جلوگیری از پخش یا نمایش فیلم ندیده است، اما او میگوید: «ما چشمانمان را باز خواهیم داشت.» ما برای آن آماده ایم. کمی زود است، اما متوجه شده ام که وب سایت شخصی من مانند همه بازدیدهای روسیه است. من فقط به این فکر می کنم که قرار است چه اتفاقی بیفتد، بله، اما بگذارید ببینیم. ما آماده واکنش روسیه هستیم.»
تهیه کننده فیلم هله فابر در Made in Copenhagen است. فروش بین المللی توسط DR Sales انجام می شود و Cinetic Media حقوق ایالات متحده را مدیریت می کند.
PINK، مؤسسه فیلم دانمارکی، صندوق فیلم چک، Nordisk Film & TV Fond، FilmFyn، Fritt ord، Hermod Lannungs Fond، BBC Storyville، DR، ZDF، ARTE، NRK، SVT، RTS، DR Sales، تهیه کنندگان مشترک این فیلم بودند. VPRO، UPP و Edithouse Fyn.
لینک منبع