هشدار اسپویلر: این داستان حاوی اسپویلرهای فصل ۲، قسمت ۲ سریال “جداییاکنون در Apple TV+ پخش می شود.
در فصل ۲، قسمت ۲ سریال “Severance” ترامل تیلمن یک جنبه جدید و نسبتاً جالب به مدیر طبقه بی رحم خود آقای میلچیک نشان می دهد.
او با پوشیدن یک ژاکت چرمی، با موتورسیکلت در شهر برفی کییر زوم می کند و مارک (آدام اسکات) را متقاعد می کند که در لومون بماند و دیلن (زک چری) و ایروینگ (جان تورتورو) را اخراج کند – و سپس دوباره استخدام کند. در اپیزودی که هم قبل و هم بعد از اولین پخش فصل اتفاق میافتد، پس از اینکه مارک از کار بدون تیمش امتناع میکند، وظیفه نجات بخش MDR را بر عهده دارد. واضح است که پروژه مرموز Cold Harbor او برای لومون در اولویت است.
این اپیزود به بینندگان این فرصت را می دهد تا Milchick را در اطراف دنبال کنند و ببینند که او در خارج از دفتر چگونه عمل می کند – و چگونه او با بیرونی ها در مقابل ایننی ها ارتباط برقرار می کند. با این حال، میلچیک مهره سختی برای شکستن است، جاه طلبی های دقیق او هنوز به عنوان یک مدیر میانی بی وقفه مشخص نشده است.
تیلمن می گوید تنوع که میلچیک به لومون «تلقین» شده است، و «هویت او به کاری که انجام میدهد، فلسفه لومون و آرمانهای کییر گره خورده است». با این حال، او میگوید «معلوم نیست» میلچیک تا چه حد به این ایدهآلها اعتقاد دارد و به احتمال بیداری در اواخر فصل اشاره میکند.
تیلمن در مورد شخصیت سختخوانش میگوید: «آنچه در ادامه فصل اتفاق میافتد، به نظر میرسد تا حدی آشکار شود. او شروع به بیدار شدن به عنوان یک انسان کرده و در مورد خود و شرکت اطلاعات بیشتری کسب می کند.
در زیر، تیلمن در مورد یادگیری نحوه موتورسواری برای این سریال صحبت می کند، اینکه چگونه میلچیک ممکن است یواشکی خانم کوبل (پاتریشیا آرکت) را از صندلی خارج کند و چرا شخصیت خود را به عنوان یک شرور نمی بیند.
وقتی میلچیک ایروینگ و دیلن را اخراج می کند، به دروغ می گوید که چرا آنها از لومون رها شده اند. استراتژی لومون در اینجا چیست؟ آیا گروههای آنها از شورشهایی که شبهههایشان به راه انداختهاند، پی نخواهند برد؟
در قسمت ۲، سوالی وجود دارد که میلچیک از هلنا می پرسد. او از او می پرسد: “می خواهی آنها را اخراج کنم؟” و او می گوید: “اجازه دهید کیر دست شما را راهنمایی کند.” این لحظه واقعاً جالبی است، زیرا سرنوشت این عاطفه ها در دامان میلچیک است. بنابراین، او سعی میکند خودش این را بفهمد – هیچ کتاب راهنما وجود ندارد. وقتی صحبت از دیلن می شود، او به او می گوید که درگیر درگیری بوده است، که درست است. اما او جزییات کاری را که خانوادهاش انجام داده است، ارائه نمیکند. با ایروینگ، کمی رمز و راز وجود دارد. آن لحظه از حیله گری میلچیک و توانایی او در حل مشکلات در لحظه صحبت می کند.
میلچیک سطح مشخصی از اعتماد را با افراد بیرونی ایجاد کرده است، کسانی که او را به خوبی نمی شناسند اما او را به خانه هایشان راه داده اند. رابطه میلچیک با بیرونی ها با رابطه اش با ایننی ها چه تفاوتی دارد؟
رابطه او با این ها بیشتر مکتبی است. یک رابطه معلمی با آنها وجود دارد، اگر بخواهید، به نوعی شبیه یک دعوای کودک است. با بیرون رفتن، او بیشتر یادآور یک نماینده خدمات مشتری است. او کلاه دیگری بر سر می گذارد تا اطمینان حاصل کند که اعتماد آنها را جلب می کند. زمانی که میلچیک از بیرون رفتن مارک بازدید می کند تا او را به بازگشت به لومون وادار کند، ما آن را در عمل می بینیم. او به او پیشنهاد افزایش حقوق می دهد و سپس با انسانیت خود صحبت می کند، در مورد مبارزاتی که در رابطه با جما با آنها دست و پنجه نرم می کند. صدای او روش بسیار هوشمندانه ای برای صحبت با وضعیت روانی مارک است.
در مورد سواگ جدید Milchick صحبت کنید. فکر چه کسی بود که سوار موتور سیکلت شود و کت چرمی بپوشد؟
این به تخیل بن استیلر و دن اریکسون مربوط می شود. بن قبلاً سوار موتورسیکلت میشد – فکر میکنم او بیش از ۲۰ سال سوار شد – و این تصور را دارد که میلچیک این مرد باحال است. این یک برداشت بسیار متفاوت از نحوه سفر مایلچیک است. بنابراین، پیدا کردن این که این مرد کمی شورشی در خود دارد، کمی جنبه وحشی، رمز و راز بیشتری برای مخاطب ایجاد می کند تا بفهمد او کیست.
آیا برای نمایشگاه باید موتور سواری را یاد می گرفتید؟
من باید موتور سواری را یاد می گرفتم. اولین باری که یاد گرفتم، دو بار در یک جلسه با دوچرخه تصادف کردم. بنابراین، این سرگرم کننده بود. بلافاصله پس از اینکه برای بار دوم با دوچرخه تصادف کردم، هماهنگ کننده بدلکاری ما گفت: “ما برای آن روز تمام شده ایم.” من آماده بودم که با دوچرخه برگردم! اما آنها می خواستند مطمئن شوند که من سالم هستم.
خوب، شما آن را روی صفحه نمایش کشیدید.
من از آن قدردانی می کنم. من مجوز و همه چیز را گرفتم.
آیا این چیزی است که می خواهید با خود ببرید یا سر صحنه فیلمبرداری بگذارید؟
به سواری ادامه می دهید؟ من نمی دانم. کلاه من برای کسانی است که موتورسوار هستند، اما نمی دانم برای من است یا نه.
چقدر درباره تاریخچه میلچیک به شما گفته شده است و چقدر برای خودتان تصور می کنید؟
اوه، این کاملاً به تخیل خودم واگذار شده است. من به عنوان یک بازیگر، دوست دارم برای شخصیت هایی که بازی می کنم، پس زمینه بسازم. بن و دن در صحبت کردن درباره داستانهای شخصیتها با هم همکاری داشتهاند، بنابراین من یادداشتهایم را به اشتراک میگذاشتم و آنها به آنها نگاه میکردند و آنها را ارزیابی میکردند. اما آنها به من نمی گفتند که آیا در مسیر درستی هستم. کل این روند، به خصوص با فصل ۱، تمرینی برای پیشرفت بوده است، اگر بخواهید، زیرا من یک ایده خواهم داشت و سپس سر صحنه می آیم و فیلمنامه را می خوانم، و این یک چیز کاملاً متفاوت است.
جالبه! بنابراین شما به بن و دن با ایده هایی در مورد میلچیک آمده اید، و آنها به شما نمی گویند که آیا در یک صفحه هستند یا خیر؟
نه. اگر دور باشم چیزی می گویند. من را راهنمایی خواهند کرد اما چیزی که از آن صحبت می کند یک هم افزایی در صحنه است. با اطلاعات محدودی که برای خلق یک شخصیت داشتم، توانستم حقایقی را پیدا کنم که به نظر آنها جالب باشد. این که آیا درست است، یا اینکه آیا آنها می خواهند در این مسیر ادامه دهند، در هوا وجود دارد. اما من معتقدم که این ارتباط خلاقانه ای را که همه ما داریم صحبت می کند – اینکه هر چیزی که در ذهنم ایجاد می کنم و روی صفحه نمایش می دهم در خدمت مسیری است که آنها می خواهند بروند.
جاه طلبی های میلچیک را چگونه می بینید؟ اهداف او چیست؟
من فکر می کنم او فوق العاده جاه طلب است. جایی که او میخواهد برود – بهعنوان یک مرد شرکت، تا جایی که میتوانید در خدمت سازمان اوج میگیرید. بنابراین اگر فرصتی برای خدمت در سطح دیگری وجود دارد، از آن استفاده می کنید. این کاری است که میلچیک انجام داده است. در فصل ۱، کوبل پس از اقدام به خودکشی هلی از ناتالی پرسید: “آیا میلچیک این موضوع را به هیئت مدیره گفته است؟” ما هرگز پاسخ روشنی دریافت نمی کنیم. اما می بینیم که میلچیک کوبل را به بیرون اسکورت می کند. چه کسی اکنون در صندلی کوبل است؟ میلچیک
اوه جالبه
ما همچنین این لحظه “Tell-Tale Heart” را در فصل ۲ داریم که رایانه او می گوید “سلام خانم کوبل”. و او می گوید، “شما باید فورا صفحه نمایش من را عوض کنید.” او بارها و بارها با آن نشسته است. این مردی است که حاضر است از نردبان شرکت بالا برود و برای رسیدن به آن هر کاری که لازم است انجام دهد. اما او فردی بدون قلب یا بدون وجدان نیست.
آیا به او به عنوان یک شرور نگاه می کنید؟
من نمی کنم. من فکر می کنم او فوق العاده پیچیده است. شرایط پیچیده است، و با ادامه فصل، من معتقدم که مخاطبان شروع به دیدن آن خواهند کرد.
کار کردن چطور بود با سارا بوکو چگونه شخصیت خانم هوانگ پویایی در Lumon را تغییر می دهد؟
سارا فوق العاده است او یک بازیگر باورنکردنی است. خیلی باهوشه او وردل را با کارایی بی نظیر بازی می کند. میلچیک آنقدر که من نسبت به سارا بوک احساس گرمی می کنم، نسبت به خانم هوانگ احساس گرمی نمی کند. وقتی موقعیت شما به راحتی با یک کودک جایگزین می شود، چیزی برای گفتن وجود دارد. بنابراین، Milchick تلخی را در خود جای داده است. در حالی که او بخشی از این همراهی است، و او اکنون باید مراقب او باشد، او راههایی پیدا میکند تا خودش را وارد تجارت میلچیک کند. او به آن مهربانی نمی کند.
هم دن اریکسون و هم بن استیلر گفته اند که یک نقطه پایانی برای سریال در ذهن دارند و برای فصل ۳ خطوط کلی در نظر گرفته شده است. بازیگران چقدر در مسیر داستان نقش دارند؟ آیا چیزی فراتر از فصل ۲ می دانید؟
من چیزی نمی دانم. من خیلی مشتاق شنیدن هستم. من فکر می کنم خیلی هوشمندانه است که آنها یک مقصد در ذهن دارند. این مهم است.
فصل ۳ به طور رسمی سبز نشده است، اما آیا شما را برای فیلمبرداری به حالت تعلیق درآورده اند؟
من نمی توانم با آن صحبت کنم. سر من در فصل ۲ بوده است. من مشتاقانه منتظر شنیدن بیشتر هستم، اما نمی دانم.
این مصاحبه ویرایش و فشرده شده است.
لینک منبع