بندیکت کامبربچ و یک کلاغ بزرگ

در “چیز با پرها، ” بندیکت کامبربچ یک خالق از رمان های گرافیکی لندن بازی می کند که ناگهان خود را بیوه می یابد (همسر محبوب او در کف آشپزخانه فرو ریخت و درگذشت). در یک صحنه اولیه ، ما می بینیم که او سعی می کند فضایی از عادی بودن روزمره را حفظ کند ، زیرا او صبحانه را برای دو پسر جوان خود جمع می کند. اما این اتفاق نمی افتد. او احساس می کند که چهار کار را به طور همزمان دست و پنجه نرم می کند. او نان تست را می سوزاند و سپس به طرز وحشیانه ای سعی می کند قسمت گرسنه (یک اشتباه) را از بین ببرد.

این شخصیت ، که هرگز نامگذاری نشده است (از او در اعتبارات “پدر” یاد می کند) ، قبلاً عمق غم و اندوه خود را نشان داده است ، پس از مراسم تشییع جنازه روی نیمکت نشسته است ، اشکهای او به آرامی در حال بیرون آمدن است. هنگامی که بندیکت کامبربچ لحظه ای مانند این را تصویب می کند ، می توانید شرط بندی کنید که فقط یک بازیگر را گریه نمی کنید. شما می بینید که او با هر اشکی عمل می کند. کامبربچ ، در چند لحظه ، عمق عذاب این پدر را بیان می کند ، شکاف وحشتناک آن.

اما آن قسمت آشپزخانه صبح زود جنبه متفاوتی از اندوه را به خود جلب می کند. این صحنه را در “کرامر در مقابل کرامر” به من یادآوری کرد که داستین هافمن ، به عنوان یک پدر تازه جدا شده که اکنون به تنهایی به همراه پسرش است ، سعی می کند با تهیه صبحانه ، آن را در کنار هم نگه دارد ، که به یک فاجعه کوچک تبدیل می شود. بخشی از قدرت “کرامر در مقابل کرامر” این است که می فهمد – بیش از سایر فیلم های طلاق – که یکی از بدبختی های پایان ازدواج ناگهان مجبور است هر کاری را که به همسرتان بستگی داشت انجام دهید. این طور نیست که ضرر صرفاً لجستیکی است. با این حال ، این یک بخش واقعی از آن است. کامبربچ در یک مقطع در “چیز با پرها” می گوید که او برای همه چیز به همسرش اعتماد کرد. برای مدتی ، من امیدوار بودم که این فیلم با صمیمیت ناخوشایند ، نمایشی کند که چگونه زندگی یک زن بیوه مانند این ممکن است – از نظر عاطفی ، معنوی ، عملی باشد.

چیزی که من روی آن حساب نمی کردم چیزهایی با پرها بود. این به عنوان یک پرنده شروع می شود – یک کلاغ ، به طور دقیق ، که خود را در برش های شوک نزدیک از منقار و بالها ، مانند چیزی از یک فیلم ترسناک ، به مخاطب تحمیل می کند. به نوعی منطقی است که بگوییم از دست دادن ناگهانی همسر می تواند احساس اولیه وحشت را احضار کند. با این حال ، در “چیز با پرها” ، ما کمی تعجب می کنیم که این را از طریق ترس های پرش به طور تصادفی بیان می کند. چرا این کلاغ به هر حال در حال معلق است؟

در واقع ، این چیزی بیش از یک کلاغ است. این یک است شخصیت – یا هرالد یکی. درست همانطور که کامبربچ و دو پسر او که هرگز نامگذاری نشده اند (بله ، این نوع فیلم است) ، با این دشمن پرشور و پرحرف و پر پیچ و خم درگیر هستند ، یک تهدید حتی با شکوه تر وجود دارد: یک هشت- کلاغ غول پیکر بلند ، معروف به…کلاغ، که صحبت می کند ، با حسن نیت از بازیگر دیوید تئولیس ، با صدای شرارت بریتانیایی بریتانیا ، گویا او مترسک رامنی مارش بود که با راون ادگار آلن پو می گوید: “هرگز!” او می گوید چیزهایی مانند “صبح بخیر ، بیوه انگلیسی! خوب بخواب ، آیا ما؟ ” در ابتدا ، او به نظر می رسد که در آنجا برای آزار و اذیت و وحشت کامبربچ ، یا شاید به عنوان تجسم ترس های خود عمل کند.

و او در واقع نوعی پیش بینی است: از وای و بیگانگی کامبربچ احساس می کند. برای کامبربچ ، که در درد او به دام افتاده است ، از هنر به عنوان راه بیرون استفاده می کند. او که در استودیوی خانگی خود نشسته بود ، از جوهر سیاه برای ترسیم تصاویر پیچیده (از یک کلاغ) استفاده می کند که به نظر می رسد که از یک کابوس گوتیک بیرون آمده اند. آنها تصاویر رمان گرافیکی جدید او خواهند بود. بنابراین آیا او همه اینها را در خواب می بیند؟ شاید ، اما کلاغ کاملاً به معنای واقعی کلمه است در آنجا: یک پرنده بزرگ خطرناک که برای رابط با کامبربچ وارد اتاق شده است ، تا همبازی و فیلسوف فوق طبیعی او و درمانگر سخت و دوست داشتنی باشد. این پرنده دیو ممکن است ارعاب کننده به نظر برسد ، اما او در آنجا برای بهبودی است.

کمی تظاهر تونی وجود دارد. یک ورودی ویکی پدیا به من اطلاع می دهد که کلاغ “کلاغ از کتاب شعر تد هیوز در سال ۱۹۷۰ است.” خوب هنوز به نظر می رسد چیزی خارج از یک تلنگر وحشتناک مگاپلکس است. “چیز با پدران” فیلمی است که بیش از حد به دست می آید که خود را در دنیای دنیای بین درام روانشناختی و فانتزی “تاریک” قرار می دهد. نوشته شده و کارگردانی دیلن جنوبی ، که آن را بر اساس رمان ۲۰۱۵ مکس پورتر “غم و اندوه چیزهایی با پرها” قرار داده است ، این فیلم کاملاً با جاه طلبی خاص خود گرفته شده است ، که از نظر بصری نشان می دهد ، با نسبت ابعاد تقریباً مربعی و تصاویر از تاریکی سوخته بشر اما همه چیز مظلوم است و به روشی عجیب و غریب ، خیلی جالب نیست.

کلاغ هرگز به شخصیتی دست و پنجه نرم نمی شود. او بیش از حد کاملاً انتزاعی ، بیش از حد حیرت انگیز ، بیش از حد تأثیر بصری در جستجوی شخصیت دارد. و درس بزرگ او ، در حالی که غیرقابل دسترسی است ، دقیقاً چیزهای مکاشفه ای نیست. به نظر می رسد که این فیلم می خواهد پیامی راجع به تمایز بین اندوه و ناامیدی موعظه کند. اندوه ، به نظر می رسد ، خوب است ، ناامید کننده نیست. هرکسی که دچار فاجعه ای شده باشد ، برای مقابله و مقابله با آن باید غمگین شود – اما بین غم و اندوه صادقانه و دیواری در درد شما تفاوت وجود دارد. ساده تر از آنچه گفته شد ، شاید ، اما برای یک درام در مورد غم و اندوه ، این مانند چیزی خارج از سلامت روان ۱۰۱ بازی می کند.

البته کامبربچ مجبور است خیلی دور شود – به دیوار زدن – یا فیلمی وجود نخواهد داشت. او باید در نیمه شب مانند یک دیوانه رقص کند در حالی که مست به عنوان یک اسکناس در ویسکی است. این بازیگر در بسیاری از لحظات با احساس صادقانه رنگ می کند ، اما او کسی را ندارد که بازی کند. این فیلم بنابراین نتوانسته است این دو پسر را توصیف کند (که توسط برادران Lookalike ، ریچارد و هنری باکسال به تصویر کشیده شده اند) که به سختی بین آنها تمایز قائل می شود. و این رابطه ، بین یک پدر و پسرانش در حالی که آنها در مورد زندگی جدید خود مذاکره می کنند و تلاش می کنند تا از پنجه های دیو ناامیدی بیرون بیایند ، باید محوری باشد. در عوض ، ما با یک شخصیت انفرادی که در یک رابط آیینی با دوست پرشور او قفل شده است گیر کرده ایم. که به نظر می رسد یک ایده نسبتاً پرنده است.


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

نگاهی جذاب به یک دختر بادامک در نیویورک

پست بعدی

Jannik Sinner Alexander Zverev فینال اوپن استرالیا را به صورت آنلاین و رایگان تماشا کنید

Related Posts
Total
0
Share