عالیه شوکت در کمدی جنگ عراق می درخشد

بر اساس کوتاه ۲۰۲۰ او “شاکو ماکوهیلی گیتس می نویسد و کارگردانی می کندآتروپیایک طنز جنگی منحصر به فرد درباره دیدگاه های غربی از خاورمیانه. در حالی که هم تحریف نظامی‌گری ایالات متحده و هم درام شخصیت محوری آن فاقد دنباله‌روی هستند، فیلم حاوی جرقه‌های کمدی درخشانی در مشاهدات دقیق خود درباره رسانه‌های آمریکایی است. این یک اثر خود انعکاسی است که اگرچه در نهایت از بین می رود، اما به اندازه کافی سرگرم کننده است زیرا آینه ای برای فیلم های جنگی هالیوود است.

مانند کوتاه گیتس، «آتروپیا» با صحنه ای تقریباً مشابه از یک زن عراقی با بازی آغاز می شود. عالی شوکت، شاهد بود که نیروهای آمریکایی در زادگاهش در تعقیب یک مظنون در حال عبور یک بمب دست ساز بودند. این هرج و مرج مطلق است. در حالی که روستاییان عراقی فریاد می زنند “مرگ بر آمریکا!” این ترانه‌های آشنا از کتاب بازی سینمای جنگ مدرن سرچشمه می‌گیرد، از سربازانی که ظنشان را فوراً تأیید می‌کنند، تا آهنگ‌های موسیقی شرق‌شناس، که به جای یک احساس، به تصوری خیالی از مکان اشاره می‌کنند. بلافاصله ناخوشایند و قدیمی است – به همین دلیل است که وقتی آشکار می شود که این یک تمرین بسیار هماهنگ و سنگین VFX در یک مجموعه گسترده است که نشان می دهد چنین نمایش هایی چقدر رایج (و مورد انتظار) هستند، بسیار تسکین می یابد.

سال ۲۰۰۶ است و این آتروپیا است، یک کشور خیالی در کالیفرنیا، که به عنوان یک پایگاه برای آموزش دانشجویان جدید برای اعزام به هر جایی که آمریکا اتفاق می‌افتد (در این مورد، عراق) استفاده می‌شود. این است یک مکان واقعی که مانند یک مجموعه فیلم گسترده و فراگیر عمل می کند. فیلم گیتس با آن برخورد می کند. هماهنگ‌کننده‌های تدارکاتی مشابه دستیاران کارگردان (جوون کریل)، یک رئیس جلوه‌های ویژه (سال لوپز)، یک مربی گویش (تونی شوکت) و حتی پرسنل نظامی اجرایی که از اتاق هیئت مدیره دستور می‌دهند (تیم هایدکر، کلوئه سوینی) دارد. ویدیوهای آموزشی زبان در گونه به ایجاد سریع لحن خشم آلود کمک می کند که به سمت «جنگ علیه ترور» در اواسط دهه ۲۰۰۰ به عنوان تمرینی عمدتاً بی معنی و تکراری، مانند یک روز سپری شده در وست ورلد، می زند. در همین حال، رویکرد تقلیل‌آمیز به جمعیت شهر حاکی از همدستی خود هالیوود در نشر اکاذیب و رضایت تولید است.

شخصیت شوکت، بازیگر مبارز فیروز، یکی از معدود شرکت کنندگان عراقی الاصل و همچنین یکی از معدود عرب زبانان آن است. او کاملاً وقف نقش خود است، اگر فقط مورد توجه یک ستاره سینما قرار گیرد (الف کموی مخفی شامل یک ارسال خنده دار از ملودرام میدان جنگ هالیوود). سایر اجراکنندگان، مانند همکار فیروز، گلوریا (پریسیلا گاریتا)، به زبان اسپانیایی مهارت بیشتری دارند. بسیاری از “عراقی ها” در آتروپیا آمریکای لاتین هستند. برخلاف رویکرد بازیگری فیروز به روش مرزی، نور (زهرا الزبیدی) مهاجر عرب اخیر به سادگی برای گرفتن گرین کارت تلاش می کند، درست همانطور که بازیگران متعدد معلول و قطع عضو شهر به اندازه کافی از استخدام شدن خوشحال به نظر می رسند. مانند بازیگران در صحنه های واقعی، هر اضافی در اینجا مبارزه خاص خود را دارد.

چیدمان فیلم بسیار دقیق است و شبیه‌سازی گرم، غبارآلود و زندگی‌شده را ایجاد می‌کند که شامل تعداد زیادی از مجریان معلول و قطع عضو می‌شود. فیروز که از این تمرین برای برقراری ارتباط با نسخه‌ای از وطن خود استفاده می‌کند، سعی می‌کند با خم کردن قوانین، آن را به یک آزمون تبدیل کند. او به ناچار با یک شورشی عراقی با شخصیت، «ابو دایس» (کالوم ترنر) – یک سرباز سفیدپوست با تجربه چکمه روی زمین – مواجه می‌شود که منجر به تنش جنسی می‌شود و خطوط ساختگی آنها را به شیوه‌هایی لذت‌بخش محو می‌کند. داستان آنها یک رمان عاشقانه است که از طریق لحظات هیجان روایت می شود، هر چند وقتی مشخص می شود که رازها و پیچیدگی هایی که از یکدیگر نگه می دارند در واقع همه چیز را پیچیده نمی کند، به سرعت به سطح بالایی می رسد.

شاید جالب ترین چیز در مورد این تمرین، نحوه حرکت سربازان جوان آن باشد. آنها اغلب نوجوانانی هستند که برخی از آنها برای دریافت یک سواری رایگان در دانشگاه ثبت نام کرده اند. هیچ یک از آنها تصور مشخصی از اینکه چرا در وهله اول به عراق اعزام می شوند، ندارند. این ایده در اوایل فیلم مطرح می‌شود و به آن اجازه می‌دهد کارت‌های سیاسی خود را روی میز بگذارد، اگرچه به ندرت از آنجا به بعد مورد بررسی قرار می‌گیرد.

با این حال، تضاد بین سربازان فردی آرام و عصبی (که در نمای نزدیک اسیر شده اند) و گردان پرهیاهوی آنها به عنوان یک گروه (همانطور که در نماهای گروهی صحنه سازی مضحک از دور دیده می شود) آشکار کننده است. این به انواع جوانان – ساده لوح، مستاصل یا بیش از حد مشتاق – اشاره می کند که در فرهنگ نظامی بیش از حد مردانه ایالات متحده، از نام مستعار گرفته تا تشریفات گیج کننده، درگیر می شوند. فیلم علاقه ای به توجیه کسی برای شرکت در تهاجم امپریالیستی ندارد، اما حس کنجکاوی در مورد آنچه ممکن است آنها را به آنجا رسانده باشد را در خود دارد.

این ایده‌ها یک پایه محکم ایجاد می‌کنند، حتی اگر فیلم اغلب پراکنده است. شوخی‌ها معمولاً با قطع موسیقی دراماتیک (پیش‌پرده‌های فیلم کمدی) مورد تأکید قرار می‌گیرند، ترفندی که بیش از حد مورد استقبال قرار می‌گیرد. در همین حال، شخصیت‌های فرعی که به نظر می‌رسند ممکن است ابعاد جدیدی به ماجرا بیافزایند، مانند یک گزارشگر مسخره یبوست (جین لوی)، به سادگی به‌عنوان چیدمان‌های غیرمستقیم برای تند تند دیگران عمل می‌کنند.

در حالی که تعداد کمی از فیلم‌های جنگی هالیوود به طور مستقیم با نقص‌های «جنگ‌های همیشگی» ایالات متحده مواجه شده‌اند، مشاهدات نژادپرستی و ارتش در «آتروپیا» به ندرت فراتر از اولین باری که معرفی می‌شوند بررسی می‌شوند. فیلم گیتس اغلب یک یا دو گذر از طنز واقعی گزنده فاصله می‌گیرد، اما در هر نوبت، فقط به اندازه‌ای که دامنه‌اش را گسترش دهد، متوقف می‌شود.


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

جادوی عملی فانتزی A24 را زنده می کند

پست بعدی

ستاره های استرلینگ کی. براون در فیلم هیجان انگیز هولو

Related Posts
Total
0
Share