درام پر جنب و جوش در برانکس دومینیکن

تماشای دوستی که توسط مادرش مورد سرزنش قرار می گیرد یا شاهد مشاجره های عمومی زن و شوهری با این احساس ناراحت کننده است که فرد در یک موضوع خصوصی دخالت می کند. آن طغیان احساسات، که اغلب برای چشم و گوش افراد درگیر محفوظ است، از طریق یک صدای سینمایی قدرتمند در نویسنده-کارگردان بزرگ‌نمایی می‌شود. جوئل آلفونسو بارگاس“اولین سوسیال سوسیال رئالیستی با تصور چشمگیر و بسیار عالی”قبوض دیوانه برای پرداخت (یا Destiny, dile que no soy malo). «مد بیلز» که از فیلم کوتاه «ممکن است برای تو زیبا برود، ریکو» که در سال ۲۰۲۴ نمایش داده شد، با عنوانی که هشدار می‌دهد «مرد کارگر یک مکنده است» آغاز می‌شود، ضرب المثلی موجز که جوهر موضوعی درام واقعی را در بر می‌گیرد. : کشمکش بین عاملیت شخص بر اعمال او و ناتوانی او در برابر نیروهای اجتماعی-اقتصادی مانع از غلبه بر شرایط مخاطره آمیز آنها می شود.

نوزده ساله اهل برونکس ریکو (خوان کولادو) با فروش «فندق شکن»، نوشیدنی های الکلی غیرقانونی با نام های هوشمندانه، مخلوط خانگی و غیرقانونی در ساحل (کربی پانچ برای معجون قرمز روشن، لیمونهد پیکاچو برای یک نوشیدنی زرد) پول نقد به دست می آورد. در خانه، جایی که چندین پرچم دومینیکن غرور خانواده را به خاطر میراثشان نشان می‌دهد، تنش‌ها با مادر سخت‌کوش و به‌طور قابل‌توجهی کوتاه‌خلاق او (یوهانا فلورنتینو) و خواهر نوجوانش سالی (ناتالی ناوارو) به خاطر عادت ریکو به مصرف ماری‌جوانا و اشتغال نامنظم شعله‌ور می‌شود. وقتی ریکو فاش می کند که دوست دختر ۱۶ ساله اش Destiny (Destiny Checo) باردار است، خانواده حتی بیشتر خصمانه می شوند. بدون هیچ گزینه دیگری، دختر انتظار با آنها نقل مکان می کند.

شخصیت‌های «لوایح دیوانه» با تکانشگری بی‌حرمتی رفتار می‌کنند که مردم تنها زمانی می‌توانند نشان دهند که دوربین‌ها در اطراف نیستند. اگرچه فیلمنامه‌ای است، اما صحنه‌های پربار، چه جنگی، چه نرم و چه عاشقانه، حس یک مستند رصدی را ایجاد می‌کند. با توجه به اینکه بازیگران از افراد غیرحرفه‌ای تشکیل نمی‌شوند، این شاهکار اصالت بیشتر طنین‌انداز می‌شود، بلکه بازیگران آموزش دیده‌ای هستند که رفتار و مبادلات روی پرده‌شان تقریباً با واقعیت یکسان است، نه صرفاً یک تقریب دراماتیک.

بی‌احتیاطی اولیه کولادو در حالی که ریکو به ترکیبی لایه‌ای از جسارت‌های بی‌اساس که در دوران جوانی به وجود می‌آید تبدیل می‌شود: ناامیدی، آرامش کاذب در الکل، نگاهی اجمالی به ایدئولوژی‌های منحرف در مورد مردانگی و ترس از پدر شدن در حالی که بدون بزرگ شدن. یکی همگرایی این عوامل دشوار در تصویر بی‌درخشش کولادو به‌طور ارگانیک در فیلم‌های بارگاس ظاهر می‌شود. به نوبه خود، یک چکو بی‌نظیر، عزت نفس و شادابی لازم برای ایستادن در مقابل ریکو را به سرنوشت القا می‌کند، در حالی که فلورنتینو، به عنوان پدر و مادر مهاجر در این خانواده، با عبارات واضح و قابل تشخیص خود از ناامیدی مادرانه، که در زبان اسپانیایی به یاد ماندنی بیان می‌شود، مبهوت می‌شود. عملکرد زبان

آن ناتورالیسم مهیب که وارگاس بی‌تأثیر بازیگران برق‌آمیز آن را تحقق می‌بخشد، در پارامترهای فرمی ثابتی وجود دارد که او و فیلمبردار روفای آجالا برای حفظ دیدگاهی صمیمی به کار می‌برند. دوربین که عمدتاً در نماهای عریض ثابت و متفکرانه فیلمبرداری می‌شود، اغلب از گوشه‌ای به گونه‌ای مشاهده می‌کند که گویی سعی می‌کند درک نشود. این ترکیب‌بندی‌ها فضا را برای آسمان در اولویت قرار می‌دهند تا در طول عکس‌های بیرونی قاب را تصاحب کند و احساس بی‌اهمیتی ریکو را در برابر بی‌حجمی آنچه که او را سنگین می‌کند، به اشتراک می‌گذارد. در یک نقطه از یک رویارویی، دوربین به لرزه در می آید و ما را نه تنها از حضور آن، بلکه از کیفیت لحظه ای بازی نیز آگاه می کند.

در تلاش برای قبول مسئولیت، ریکو با یک پرسنل نظافت رستوران شغلی پیدا می کند، اما این روال شلوغ تنها چشم انداز دلهره آور بزرگ کردن کودک را برجسته می کند و روابط او را تحت فشار قرار می دهد. او تلاش می‌کند، اما مسیر تبدیل شدن به یک مرد «بهتر» مستقیم نیست زیرا مکانیسم‌های مقابله‌ای بدتر و کاستی‌های عاطفی او شعله‌ور می‌شوند. قسمت زیرکانه و پرانتزی اسپانیایی عنوان فیلم، “(یا سرنوشت، dile que no soy malo)” یک خط فرضی گفت و گو از دیدگاه ریکو است که از سرنوشت درخواست می کند برای او شفاعت کند و به فرزندشان بگوید که با وجود همه چیز. ، او پسر بدی نیست.

شخصیت‌های وارگاس که در انسانیت تزلزل‌ناپذیر و دلپذیر غرق شده‌اند، همان چیزی هستند که برخی ممکن است آن را «مشکل‌آمیز» بدانند. اما آنها در نهایت ذهنیت های پیچیده ای را به تصویر می کشند، با سایه هایی از ویژگی های منفی واقعی و نجات دهنده. به نظر می رسد وارگاس که خود آمریکایی دومینیکن است و در برانکس بزرگ شده است، با چشم پوشی از قضاوت های ساده در مورد مردانی مانند ریکو، که بین انتظارات بیرونی و آرزوهای خودخواسته گیر کرده اند، به تعالی بخشیدن به به اصطلاح عادی علاقه دارد. وارگاس صدای هنرمند محبوب دومینیکن رگیتون توکیشا را در آهنگ “Sistema de Patio” به عنوان موتیف صوتی و انتقال دارد. ریکو را از یک تلو تلو خوردن به دیگری دنبال می کند، گویی شبحی است که او در یک مهمانی برداشت که اکنون به او وابسته است.

«قبض‌های دیوانه‌وار برای پرداخت» به فیلم‌هایی مانند «پرورش ویکتور وارگاس» یا «مانیتو» قبل از آن می‌پیوندد که نیویورک را از منظر مردان جوان لاتین تبار از محله‌های حاشیه‌نشین به تصویر می‌کشد که تلاش می‌کنند از چرخه فقر و حبس خارج شوند. تمایز کلیدی در این است که آن نمونه‌های قبلی، به همان اندازه که در نوع خود قانع‌کننده هستند، از بیرونی‌هایی که به جامعه‌ای که به آن تعلق نداشتند سرچشمه می‌گیرند. وارگاس با نگاهی کنجکاو به دیدن یک داستان نمی‌رود، بلکه در عوض از طریق شخصیت‌هایی که غریبه نیستند اما می‌توانند به راحتی در آپارتمان همسایه‌اش زندگی کنند، خودنگارگری می‌کند. این نوع درک ذاتی از یک جامعه در یک منطقه جغرافیایی خاص، و پیچیدگی‌های مبارزات آن‌ها قابل تحقیق نیست، فقط به طور مستقیم شاهد آن هستیم.


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

“بوسه زن عنکبوتی” بررسی: فرار خوش آمدید جنیفر لوپز

پست بعدی

“بررسی لباسهای ساده”: یک پلیس بسته شده توسط مردهای همجنسگرا وسوسه می شود که او در روانگردان ستم شده است.

Related Posts
Total
0
Share