هم یک قطعه روزنامه نگاری تحقیقاتی و هم یک دیدگاه شخص اول ، “زندگی پس از“قدرت خود را از برخورد با این دو عنصر در کنار هم و پیدا کردن داستان خود در تنش بین آنها بدست می آورد. فیلمساز رید داونپورت تصمیم می گیرد آنچه را که برای الیزابت بوویا اتفاق افتاده است ، یک زن معلول کالیفرنیایی که خواستار خاتمه زندگی خود در سال ۱۹۸۳ بود ، پیدا کند. با افزودن دیدگاه شخصی خود به عنوان یک فیلمساز که با معلولیت زندگی می کند ، Davenport یک فیلم جذاب ، در حال حرکت و مهمتر از همه در مورد آن را بافته می کند. حق مرگ و عدالت ناتوانی.
تلاش Davenport برای یافتن آنچه برای بوویا اتفاق افتاده است از این امید که او هنوز زنده است و به نوعی زندگی طولانی و شاد را تجربه کرده است. رسانه ها او را به عنوان کسی معرفی کردند که خودش را به عنوان یک بار و زندگی خود بی ارزش می دانست. Davenport می خواهد آن روایت را تصحیح کند و عزت و ارزش خود را به همه افرادی که دارای معلولیت هستند که توسط جامعه و مؤسسات پزشکی دور می شوند ، می دهد.
تحقیقات وی گسترش می یابد که شامل جریکا بولن ، یک نوجوان ویسکانسین است که در سال ۲۰۱۶ توسط خانواده و جامعه خود تشویق شد تا زندگی خود را در همان سنین ۱۴ سالگی به پایان برساند. این بخش از فیلم نگران کننده است زیرا افراد اطراف بولن جشن مرگ او را نشان می دهند بشر رسانه ها آن را به عنوان یک نتیجه مثبت پوشش می دهند: جامعه ای که برای جمع کردن یک مهمانی بزرگ فرستاده شده به یک نوجوان جمع می شوند که زندگی او به دلیل ناتوانی وی ارزش زندگی ندارد. فقط تفسیر Davenport به ما نشان می دهد که کل وضعیت پیچیده است. او مخاطبان را وادار می کند تا با آنچه به عنوان یک مناسبت شاد و جشن فروخته شده است ، مقابله کند.
در حال حاضر ، Davenport برای دیدار با میشال کالیزان به کانادا سفر می کند. تشخیص داده شده با آتروفی عضلانی نخاعی ، که باعث ضعف تدریجی عضلات می شود ، وی به مراقبت مداوم نیاز دارد. پس از مرگ مادرش ، که سرپرست اصلی او بود ، با یک معضل روبرو می شود. دولت نمی تواند همان سطح مراقبت را ارائه دهد و حتی اگر او به عنوان یک برنامه نویس رایانه به کار گرفته شده است ، اما او نمی تواند شخصی را به طور کامل استخدام کند تا از او مراقبت کند. درعوض ، او کمک های پزشکی را در Dying (Maid) ، یک برنامه دولت کانادا در نظر می گیرد که به مردم امکان می دهد زندگی خود را فسخ کنند. Davenport نشان می دهد که این “انتخاب” واقعاً Kaliszan نبود ، بلکه توسط یک سیستم مراقبت های بهداشتی در حال فروپاشی و یک بوروکراسی دولتی که ترجیح می دهد شهروندان خود را به جای کمک به آنها در زندگی با عزت ، به قتل برساند ، به او مجبور شد.
Davenport به خانه در آمریکا ، پرونده مایکل هیکسون ، چهارگوشی را ارائه می دهد که توسط پزشکان خود از مراقبت های پزشکی محروم شد. همانطور که همسرش ملیسا صریحاً به داونپورت اعلام می کند ، همسرش به قتل رسید. ارائه متخصصان پزشکی به عنوان دشمن برای معلولین ممکن است بحث برانگیز باشد. آنها به شفابخش بودن عادت دارند ، که گاهی اوقات مایل به رفع بیماران خود هستند. و هنگامی که آنها نمی توانند کسی را برطرف کنند ، سریعاً دور می شوند. این امر به ویژه برای افراد معلول مضر است که توسط دیگران – عمدتاً متخصصان پزشکی – که وضعیت آنها حکم حبس ابد را تشکیل می دهد ، مضر است. همانطور که توسط Davenport ارائه شده است ، این شفابخش ها نمی دانند که معلولیت برای افرادی که در تمام زندگی خود زندگی کرده اند ، مجازات اعدام نیست.
“من شما را در آنجا ندیدم” مدیر داونپورت شخص ایده آل برای به اشتراک گذاشتن داستان خودش است. او از صحبت کردن در مورد اوقات ناامیدی ، بلکه دیگران از امید و اجتماع نمی ترسد. در حالی که فیلم ممکن است یک طرفه و فقط از این دیدگاه خاص احساس کند ، این ضروری است و همانطور که باید باشد. همانطور که Davenport اثبات می کند ، دیدگاه های دیگر برای مدت طولانی شنیده می شود و افرادی که این عقاید را دارند ، هنوز هم قوانین را ایجاد می کنند و به سنت های اجتماعی که حاکم بر زندگی افراد معلول است ، اطلاع می دهند.
داستان الیزابت بوویا به چارچوب تیز مورد استفاده Davenport برای فریاد پرشور و سخاوتمندانه خود برای افراد دارای معلولیت تبدیل می شود تا بتوانند زندگی خود را کنترل کنند. “زندگی پس از” از لحاظ همدلی و روشمند ، مغالطه خودکشی کمک شده را به عنوان انتخابی برای معلولین نشان می دهد ، در عوض این نتیجه ای از مراقبت از مراقبت های بهداشتی ، مؤسسات پزشکی بسته شده برای منابع و عدم موفقیت دولت ها در محافظت از شهروندان خود است. Davenport در تلاش برای کنترل زندگی خود و ایستادگی در برابر جامعه خود ، با اعتقادات طولانی مدت با اعتقادات طولانی مدت را آموزش می دهد و با آن روبرو می شود.
لینک منبع