کپنهاگ سونا و باشگاه جنسی که در آن یوهان (مگنوس جول اندرسن) کار می کند آدونیس نامیده می شود و او تمام تلاش خود را برای نمایندگی از این برند می کند. بلند ، تن و برنزه ، با یک مپک میانه موهای بلوند موج دار ، او تصویر زیبایی از زیبایی مرد اسکاندی است-و یک مرد همجنسگرا که هرگز مطلوبیت خود را مورد سؤال و یا به چالش کشیدن دیگران نکرده است. این یک امتیاز است که او باید سرانجام وقتی برای ویلیام (نینا راسک) سقوط کرد ، یک مرد ترانس هنوز جای خود را در یک کره مردانه پیدا کند که همیشه بدن یا خواسته های خود را نمی پذیرد. یک ویژگی اول فکر و لمسی توسط نویسنده-کارگردان دانمارکی ماتیاس برو، “سونا” عاشقانه های ناخوشایند و سازنده ای را که بین این دو دوست داشتنی غیر منتظره مطابقت دارد ، ردیابی می کند ، و هیچ درد بزرگی برای نشان دادن آنها روحانی ندارد.
کارگردان چندین فیلم کوتاه با مضمون با مضمون که عنوان غیر داستانی “AMFI” در سال ۲۰۲۰ جایزه اسکار دانمارک را به دست آورد ، برو با نویسنده ویلیام لیپپرت همکاری کرد تا “سونا” را از رمان همان عنوان توسط Mads Ananda Lodahl تطبیق دهد. با این حال ، این یک پروژه شخصی برای Broe احساس می کند ، که شریک زندگی خود در حالی که این فیلم در حال تولید بود ، شروع به انتقال کرد و چه کسی از درک در حال تحول خود از هویت کوئر صحبت کرده است. “سونا” با توجه به توجه به توزیع کنندگان LGBT گرا و برنامه نویسان جشنواره به دنبال پیش نمایش خود در رقابت های سینمای جهانی ساندنس ، “سونا” با بسیاری از افراد تحت آن چتر که مجبور به مقابله با تعصبات منسوخ یا در دیگران و یا در خود هستند ، طنین انداز خواهد شد. در بعضی مواقع ، این فیلم نقاط اجتماعی گسترده تری خود را با دست سنگین تأکید می کند ، اگرچه در اینجا تسلط و ظرافت حسی نیز وجود دارد.
از این گذشته ، این یک کشش فیزیکی است که در درجه اول یوهان و ویلیام را از اولین جلسه خود به هم متصل می کند: یک قلاب با قابلیت برنامه ای که تقریباً با پاسخ gauche خود پس از کشف هویت ترانس دوم ، با پاسخ گواچ خود. (در مشخصات ویلیام ذکر شده است ، اگرچه یوهان-از نظر اولیه جوان ، گنگ و پر از شما-می دانست-چه چیزی برای خواندن نیست.) این که داستان عشق بین آنها از نظر گرفتن بد نیست ویژگی از یک اشکال: بیش از یک بار تعجب می کنیم که دقیقاً این دو مرد با ایده ها و علاقه های واگرا در یکدیگر چه چیزی را می بینند ، حداقل تا صحنه های جنسی صریح اما دلپذیر رقص – با دقت و لطف توسط DP توسط نیکولای لوک ، فیلمبرداری شده است. توجه به سقوط نور بر روی هر عدد گوشت – ما را به یاد مغناطیسی بین آنها یادآوری می کند که به نظر می رسد خود شخصیت ها را غافلگیر می کند.
دوست داشتنی اما هیچ کس خیلی روشن و خجالتی از آنچه که به نظر می رسد مردم را به سمت خود فرض می کنند ، یوهان در برابر تمایلات سطحی تر یک صحنه همجنسگرا شهری که هنوز CIS ، White و Macho را کم رنگ می کند ، آسیب پذیر است. پسری کوچک شهر که برای زندگی آشکارا به کپنهاگ فرار کرده است ، وی موفق شده است به عنوان متولی در آدونیس در قدرت تصویر خود شغل پیدا کند ، در حالی که مایکل مایکل (Klaus Tange) او را در یک خانه دار گرفته است. بشر شبانه ، محل کار وی رفاقت و یک هیجان هیجان را ارائه می دهد. با این حال ، تمیز کردن لکه های مایع منی در نور سرد روز ، چیزی نیست که یوهان از آن رویای آن را داشته باشد ، و او ارتباط انسانی را که فراتر از میله ها و اتاق های تاریک است ، از دست می دهد.
ویلیام یک دانشجوی ادبیات باهوش و ادراکی از یک خانواده طبقه متوسط تحمل پذیر ، وی را به او ارائه می دهد که و همچنین پنجره ای به دنیای متنوع تر و مترقی تر کوئر. در آنجا ، یوهان بی توجه است که خود را یک فرد خارجی پیدا کند – هرچند که این خطوط به همان اندازه تهاجمی ترسیم نمی شوند که وقتی او به طور اتفاقی ویلیام را به سونا می آورد ، و باعث اخراج برافروخته توسط کارفرمایان ترانسفوبیک می شود. ذهن یوهان باز است ، اگرچه تلاش های او برای تعامل با جامعه ترانس (و با موانع عملی و سیاسی ویلیام در انتقال وی با آن روبرو است) دست و پا چلفتی و دیگری است: “من فقط می خواهم مهمانی کنم” ، یکی از دوستان ویلیام را در پاسخ به یوهان آه می کشد سوالات جدی اما بیش از حد در مورد هورمون درمانی. “سونا” از دیگر درسهای خود ، به عنوان یادآوری برای افراد عجیب و غریب و متفقین کوئری که “انجام کار” نباید به معنای درخواست دیگران برای انجام این کار برای شما باشد ، خدمت می کند.
همانطور که روابط یوهان و ویلیام از بین می رود ، فیلمنامه Broe و Lippert کمی تمرکز می کند و یوهان را به یک مارپیچ تا حدودی تکراری از رفتار مخرب می فرستد-در حالی که یک محوری که کار جنسی را با یک نادر عاطفی برابر به نظر می رسد ، از یک قدیمی تر و قدیمی تر روشن تر به نظر می رسد داستان کوئر. یک جفت اجراهای سرب و عصبی و کبودی ، چیزها را معتبر نگه می دارد ، با این حال: راسک ترانس طنز به ویژه به عنوان یک مرد تقریباً به همان اندازه که از پذیرش بچه های دیگران خسته شده است ، تأثیر می گذارد ، زیرا او از سوءاستفاده آشکار است. ویلیام با تعجب از یوهان می گوید: “من می خواهم با شما باشم ، اما من فقط می دانم که چگونه با خودم باشم.”
لینک منبع