پیشرو لباس فروش Arthouse اسپانیایی فروش فیلم Bendita از حقوق بین المللی فروش ارنستو مارتینز بوسیو برخورد کرده استشیطان سیگار می کشد“پیش از نمایش جهانی خود در نوار کناری چشم اندازهای جدید برلینال.
اولین ویژگی Martínez Bucio با همکاری با کارن پلاتا ، به روابط خواهر و برادر و چگونگی ترس از نسل به نسل دیگر منتقل می شود.
در اواسط دهه ۹۰ مکزیکو سیتی ، “شیطان سیگار” در حدود پنج خواهر و برادر جوان می چرخد که مادربزرگ آنها تنها سرپرست آنها پس از ناپدید شدن ناگهانی والدینشان است. همانطور که آنها برای زنده ماندن می جنگند ، خط بین واقعیت و چیزی تاریک تر شروع به تار شدن می کند. مادربزرگ ، که تحت تأثیر دیدگاههای بی نظیر و عمیق تر شدن ترس ها قرار می گیرد ، دورتر می شود ، در حالی که گرفتن واقعیت کودکان شروع به پرده برداری می کند. پس از درگیری با همسایگان خود ، خواهران و برادران حتی بیشتر به انزوا می روند و خود را از جهان خارج می کنند.
مدیرعامل فروش فیلم Bendita ، لوئیس رنارت: “ما از دیدگاه عمیقاً شخصی ارنستو مارتینز بوچیو برای” The Devil Smokes “اسیر شدیم.
وی گفت: “اولین ویژگی او ترس های کودکی و پیوندهای خانوادگی را با صمیمیت نادر و ظرافت شاعرانه به تصویر می کشد. ما معتقدیم که این امر به شدت با مخاطبان Arthouse ارتباط برقرار خواهد کرد و فرصت های معنی داری را در مدار جشنواره پیدا می کند. “
شورت های مارتینز بوسیو در جشنواره های برتر از جمله کن ، سان سباستین و روتردام به نمایش در آمده اند.
“The Devil Smokes” توسط کارلوس هرناندز وزکز ، گابریلا گاویکا و آلخاندرو دوران در ماندارینا سین (مکزیک) ، با حمایت از موسسه فیلم مکزیکی (Imcine) ، ایالت جالیسکو ، ایالت گواناژواتوات ، گابریل انجیل تولید می شود. صندوق فیلم ، Elías Querejeta Zine Eskola و Eave Puentes.
فروش فیلم Bendita با آخرین کسب خود ، تعهد خود را به سینمای قابل توجه Arthouse تأکید می کند ، با وانت هایی مانند ورود اسکار کاستاریکا “خاطراتی از یک بدن سوزان” ، “Hyperboreans” و “Samsara” شیلی ، که فقط چند مورد نامگذاری می شود.
در مصاحبه اختصاصی با تنوع ، Martínez Bucio در ساخت اولین ویژگی خود حفر شد:
گفته می شود که کار با کودکان و حیوانات برای کارگردانان چالش برانگیز است. تجربه شما در کارگردانی آنها چگونه بود؟
کارگردانی بچه ها بزرگترین ترس من قبل از شروع فیلم بود. من می دانستم که این چالش برانگیز خواهد بود و مطمئن نبودم که می توانم این کار را به خوبی انجام دهم. من در طول روند نوشتن از صحنه ها هیجان زده بودم ، اما تعجب می کردم ، “چگونه پنج بچه را هدایت می کنم؟” من می دانستم که به کمک نیاز دارم ، بنابراین ما میشل بتانکورت بازیگر زن را به عنوان کارگردان بازیگران آوردیم. ما دو ماه را صرف ریخته گری کردیم ، سپس دو ماه دیگر در حال انجام یک کارگاه بازیگری با بچه ها بودیم. میشل در حین فیلمبرداری آنها را مربی می کرد و من در هر مرحله از راه ، انجام تمرینات ، بازی و فیلمبرداری با آنها درگیر شدم. من چیزهای زیادی آموختم ، سرگرم کننده بودم و همچنین با چالش هایی روبرو شدم. کار با بچه ها دشوار نیست ، اما این انرژی تخلیه است. هر کودک شخصیت و سن متفاوتی دارد ، بنابراین شما نمی توانید به همان روش به آنها نزدیک شوید.
کارگاه مهم بود. ما صحنه های فیلم را تمرین نکردیم بلکه بر ایجاد اعتماد و روابط متمرکز شده ایم. تا زمانی که ما در حال تنظیم بودیم ، بچه ها قبلاً پیوند خورده بودند و ابزاری برای انتقال بین واقعیت و بازیگری داشتند.
آیا آنها تجربه بازیگری قبلی داشتند؟
دونووان ، قدیمی ترین ، بیشترین تجربه را داشت. لورا در یک فیلم کوتاه بوده و چند کارگاه بازیگری را نیز گرفته است. سه جوانترین – Alejandra ، Mariapau و Rafael – به هیچ وجه تجربه بازیگری نداشتند.
با استفاده از دوربین های مختلف هدف شما برای دستیابی به چه چیزی بود؟
همه صحنه ها فقط با یک دوربین در یک زمان فیلمبرداری می شوند. ما هرگز به طور همزمان از دو استفاده نکردیم. Arri Alexamini لحظه فعلی ، اینجا و اکنون را ضبط می کند. Handycam HI-8 ، از طرف دیگر ، با زمان بازی می کند. در بعضی مواقع ، مانند خاطرات احساس می شود ، اما می تواند بعداً ضبط شود. بافت از Handycam زبری به تصویر می بخشد و هم دوره و هم از وضعیت عاطفی کودکان را نشان می دهد. ضبط ها نیز دستکاری شده اند و لایه دیگری از معنی را اضافه می کنند – کسی در پشت دوربین وجود دارد. کیست؟ در یک مقطع ، ما استفاده از Handycam را برای همه چیز در نظر گرفتیم ، ایجاد شکاف ها ، اشتباهات – به نظر می رسد که چگونه حافظه کار می کند.
آیا داستان مبتنی بر تجربیات شخصی یا داستانهایی است که شما شنیده اید؟
بسیاری از آن از کارن آمده است – او یک کتاب شعر شگفت انگیز دارد ، بنابراین قطعاً آن را بررسی کنید. برخی از آن از تجربیات خودم است. این ترکیبی از هر دو است. حافظه خالص نیست ؛ این توسط تخیل شکل گرفته است. ما مفاهیم را به یاد می آوریم ، نه جزئیات دقیق. اگر همه چیز را دقیقاً همانطور که اتفاق افتاد به یاد آوردیم ، ما مانند “Funes the Memorious” خواهیم بود و قادر به زندگی نیستیم. ما فقط برای یک روز به یک روز کامل نیاز داریم. فراموش کردن لازم است به یاد داشته باشید ، مهم نیست که چقدر این آهنگ Arjona به نظر می رسد. بنابراین ، ما مانند این به آن نزدیک شدیم: به یاد آوردن ، پاک کردن ، تصور ، اختراع ، تفسیر مجدد. داستان همان دروغ نیست. در واقع ، این برعکس است.
لطفاً صحنه اول را با پرستار توضیح دهید که لحن بقیه فیلم را تنظیم می کند.
من سعی می کنم به استعاره ها اعتماد نکنم ، بلکه تحقق بخشیدن به چیزها. صحنه اول نشان می دهد که دستان خانواده های شکسته را روی کاغذ می چسباند ، و آنچه را که از دست رفته است – می ترسد – کسی در تلاش است تا دوباره وصل شود. از همان ابتدا یک تمایل ضمنی وجود دارد. صدای مدادهای رنگی به عکس بعدی منتهی می شود: پرستار ، از ماشین خارج می شود ، تا حدودی غمگین یا مالیخولیایی به نظر می رسد – ما مطمئن نیستیم. او کسی است که می رود. او از فاصله دور نگاه می کند ، سپس کلاه خود را به عنوان صدای یک هواپیما و مدادها با هم همپوشانی می کند. دو جدول زمانی ادغام و در هم تنیده است.
چه موضوعاتی را علاقه مند به کاوش در کار خود هستید؟
من دوست ندارم به یک فیلم با یک موضوع تنظیم شده نزدیک شوم. در حال حاضر ، ما در حال کار بر روی داستانی هستیم که در مورد دو قاچاقچی سیگار نوجوان در کشور باسک در دهه ۸۰ ، با دوستی احتمالاً به عنوان موضوع اصلی است.
اما در اینجا چیزی است که کارن پلاتا نوشت که ممکن است رویکرد ما را بهتر توضیح دهد:
“مادر مرده است ، پدر دارای آلزایمر است ، یکی از دوستان هفته گذشته ناپدید شد و آنها این هفته جسد وی را پیدا کردند. جهان هرج و مرج است: مردم می کشند ، بمب ها خاموش می شوند ، هواپیماها سقوط می کنند ، زندگی توسط جایی که شما به دنیا می آیید ، دیکته می شود ، شهرها می سوزند ، سیل همه چیز را می بلعند.
من قبلاً به دنبال کسی بودم که مقصر باشد ، اما از آن خسته شده ام. سرزنش درک نمی کند. درک ناشی از مشاهده ، زیر سوال بردن جایگاه ما در جهان است. من می دانم که این به نظر می رسد عالی است ، اما این همان چیزی است که من معتقدم. فیلم ما می پرسد که آیا امکان ایجاد چیزی زیبا از هرج و مرج وجود دارد یا خیر.
امیدوارم که چنین باشد اینکه سفر شخصیت ها می تواند به آنها کمک کند تا جهان را متفاوت ببینند. این امکان وجود دارد که چیزهای شکسته را اصلاح کنید و چیز جدیدی ایجاد کنید. من تقریباً از آن مطمئن هستم.
لینک منبع