در صندوقدرام سیاه و سفید “پیام، “کالای معنوی و عقیم سازی شگفتی دوران کودکی دست به دست هم می دهد. آنها همچنین با وجود موضوع قدرتمند عاطفی فیلم ، با طعنه آمیز ، همراه با درام ضد عفونی شده هستند: دختر جوانی که گفته می شود با روح حیوانات خانگی مردم ، زنده و مرده ارتباط برقرار می کند.
حومه آرژانتین در یک دوره رکود اقتصادی میزبان زندگی در جاده برای یک سه گانه غیرمعمول است. تابش ، با استعداد قبل از نوجوان Anika (Anika Bootz) به عنوان واسطه ای برای حیوانات در آستانه مرگ ، یا کسانی که قبلاً به طرف دیگر رسیده اند ، عمل می کند. در همین حال ، نگهبانان فرصت طلب او میریام (مارا بهترین) و راجر (مارچلو subiotto) پیام های خود را به ترتیب به صاحبان حیوان خانگی منتقل می کنند و به ترتیب در مورد پرداخت های وی مذاکره می کنند.
هیچ چیز خاصی در مورد پویا آنها وجود ندارد ، حتی اگر راجر گهگاه در یک هاف سرگردان باشد ، و میریام تضمین می کند که آنیکا همیشه واسطه ای دارد ، با وجود اینکه دختر جوان پیام های فوق العاده معنی دار و شاعرانه ای را برای همراهان انسان می گذارد. در حقیقت ، این فرضیه بین اعتبارات افتتاح و بسته شدن آن در حالت ایستاده باقی مانده است و نامشخص است که این فیلم حتی در هسته اصلی آن چیست. . در زندگی او
با این حال ، هر شکاف به زودی پس از آن در سفرهای عمدتاً بی نظیر سه گانه پر می شود. سوال خانواده فوری آنیکا به مناسبت ، به ویژه هنگامی که میریام ادعا می کند ، به یک خدمه خبری کنجکاو تلویزیون ، به ویژه مرتبط می شود که همه زنان در خانواده وی این هدیه تله پاتی را به اشتراک می گذارند. بازدید از مادر آنیکا در یک موسسه بهداشت روان تهدید می کند که پیچیدگی چشمگیری را معرفی می کند ، اما این نیز به جای مناظر بیشتر که از آن عبور می کند ، به سرعت زیر فرش مسواک می شود. حتی ساده ترین ماده ای که با آن می توان به قلب بینندگان – روابط بین مردم و حیوانات خانگی بی گناه آنها – به سختی وارد کانون توجه شد و از هرگونه شایعه بر روشهای آنیکا یا تأثیر سخنان وی بر مشتری خود جلوگیری می کند.
اگر “پیام” یک قدرت اصلی دارد ، بوتز است. رهبری جوان از حضور شگفت انگیزی مغناطیسی برخوردار است و بین غم و اندوه جوان و دلپذیر جوانی می کند ، حتی اگر این فیلم به ندرت شرایطی را ایجاد کند که دومی معنا پیدا کند. این تغییر در خلق و خوی غالباً با نمره مائورو مورلوس مطابقت دارد ، که از شاخ ها در تن و تکرارهای مختلف برای گرفتن این انتقال استفاده می کند ، اما این برجسته های موسیقی – دقیقاً مانند تأثیر عملکرد آن – بسیار بیشتر از آنچه احساس می شود ، مشاهده می شود ، سقوط یک رویکرد هنری که بیش از حد واقعیت را برای مطالب موجود اثبات می کند.
این فیلمی از گوشت و خون است که فضای کمی برای تخیل یا امکان اثیری باقی می گذارد. موسیقی های آن بر روی معنوی – یا حتی بر بی گناهان ، ساده لوح ، جوانان – در قلمرو تحت اللفظی مستند آغاز و پایان می یابد. شخصیت جوان آن جرقه ای از چیزی جادویی دارد ، اما در هیچ نقطه ای دوربین او را به خود جلب نمی کند که گویی چیزی بیشتر از ون که در آن سوار می شود وجود دارد ، یا پنجره ای که از طریق آن جهان را تماشا می کند ، او را از کنار می گذارد و بدون آن فضای داخلی فراتر از عملکردی که با آن شانه می شود. این چارچوب ، از نظر تئوری ، می تواند یک هدف متمایز را خدمت کند ، اما استایل های فیلم به ندرت حتی در لحظات کوتاه از شادی و صمیمیت بیشتر از آن منحرف می شوند. نتیجه یک فیلم مسطح است که در روند تلاش برای تصرف سرکوب و محدودیت چیزی برازنده و ناگفته ، آن را در این روند نیز مسطح می کند.
لینک منبع