یک لنز مهاجر در یک محله لهستانی

در مجموعه ورشو “نامه هایی از خیابان گرگ، “یک فیلمساز مهاجر به خیابان ها می رود – یعنی او پیاده روهای بی حد و حصر را در زیر پنجره خود ضبط می کند. آنچه به عنوان یک سری از مشاهدات هوشیار در مورد محیط فوری کارگردان آغاز می شود ، به تدریج به عنوان یک بازتاب پر جنب و جوش (و خود تأمل) بر روی پارچه لهستان مدرن ، همانطور که از نظر کارگردان هندی گفته می شود ، نادیده گرفته می شود. ارجون تالوار، که یک دهه طولانی در کشور او را به احساس پایه و اساس نزدیکتر نکرده است.

Talwar کل فیلم را در لهستانی با قید هندی روایت می کند ، که مانند تلاشی برای جذب از طریق فیلمبرداری می خواند و در عین حال بر وضعیت خارجی وی نیز تأکید می کند. او که از دهلی نو به سینمای لهستان کشیده شده بود ، جزئیات حرکت خود را در کنار دوست فقید خود آدی ، یک هنرمند رادیکال که به دنبال ایستادن و شورش بود ، بیان می کند ، در حالی که تالوار سعی در ترکیب آن داشت. سندرم زیربنای کل “نامه های خیابان گرگ” ، حتی در صرافی ترین مبادلات خود با پیوند همسایه ، وسایل محله طولانی مدت (یک منشی فروشگاه ، a پستچی) و رهگذران روزمره.

خیابان گرگ یک محاصره پیری و خواب آلود پر از تاریخ است ، از جمله سوراخ های گلوله ای از جنگ جهانی دوم ، اما تالوار آن را با غیرت شلوغ ضبط می کند. این احساسات دوئل با توجه به امتیاز الکساندر ماکوفسکی ، که بین غرق کردن وودزان وودوندهای پرخاشگر ، یک ترکیب متقابل فرهنگی است ، تأکید می شود. پخته شده در پارچه بسیار فیلم ، سؤالاتی در مورد تعلق – از منشأ فرهنگی – است که Talwar با دوربین دیجیتالی خود بررسی می کند و از اصالت دلتنگ سلول سلولهای ۱۶ میلی متری در این فرآیند تقلید می کند. اگرچه او لنزهای خود را گاهی اوقات به خود می چرخاند ، اما بررسی گاه به گاه او از زندگی معاصر لهستانی و تغییر جمعیتی ، تصویری وسیع تری از جهان که در آن ساکن است ، غالباً به روش های زبان به گونه ای نقاشی می کند.

رویکرد وی به مصاحبه ها خلع سلاح است. در بعضی مواقع ، این منجر به لحظات تکان دهنده و خنده دار از نژادپرستی فرانک (اگر گاه به گاه خوب) از افراد مسن تر ، که در حضور او به اندازه کافی احساس راحتی می کنند ، می شود. او به یکباره مورد استقبال و رد قرار می گیرد. Talwar با داشتن یک محرمانه مدرسه فیلم در کنار خود (فیلمساز مهاجر چینی Mo Tan) ، در پایان می تواند آینه ای را برای مباحث حیاتی معاصر در مورد افزایش احساسات راست در اروپا و همچنین گوشه های صمیمی تجربه خودش برگزار کند.

این سؤال که به معنای لهستانی بودن به معنای بیشتر زمان اجرای آن است ، و پاسخ های Talwar جالب است. برخی در مورد خلق و خوی هستند ، برخی دیگر در مورد اصل و نسب ؛ تعداد معدودی حتی در مورد اخلاق کاری از لهستانی هایی که ادعا می کنند عاشق مهاجران هستند ، هستند ، اما آنها این کار را به صورت مشروط انجام می دهند. با احساس محرومیت از چنین یافته هایی ، فیلمساز حتی برای چهره های قابل توجه غیر سفید پوست که به کشور و فرهنگ آن کمک کرده اند-یک ژنرال آفریقایی ، یک بازیگر زن تاهیتی-به جستجوی سالنامه های تاریخ لهستان می رود.

این موضوع به طرز ماهرانه ای با مکالمات مداوم در مورد دلتنگی ملی گرایانه متضاد است ، و اینکه چگونه گذشته می تواند به یک سم تبدیل شود ، گویا او مستعد همان وسوسه ها است. با این حال ، این انگیزه برای جستجوی گذشته برای پاسخ ها نیز شکل غافلگیرکننده ای دارد ، هنگامی که تالوار به یک فیلم قدیمی تر (توسط یک کارگردان لهستانی ، آندرهج جاکیموفسکی) نگاه می کند که موضوعی بسیار مشابه را به خود می گیرد ، و او را به میراث فضاهای به تصویر کشیده می کند.

صداقت خام نسبت به ادیسه تالوار از طریق تاریخ بلوک شهر و عقاید کنجکاو ساکنان آن وجود دارد که باعث می شود آن را به آرامی رویارویی کند ، بدون آنکه نویسنده و لنزهای آن را روی یک پایه برتر قرار دهد. حتی هنگامی که او با تظاهرات نئو نازی درگیر شد ، تالوار چیزی بیش از تعلق نمی خواهد-یک جنگ اخلاقی عصبی که باعث ایجاد احساس خطر می شود. نتیجه ، فیلمی است که در حال پاره شدن بین فرهنگ ها کاملاً جدید است و دنیای سفر هنری شخصی و مطالعه گسترده تر مردم نگاری را در هم می آمیزد. این بسیار باهوش تر از آن است که مردم به آن اعتبار بدهند ، که اگر هیچ چیز دیگری باشد ، تصویری کاملاً دقیق از زندگی مهاجران در نیمکره غربی است.


لینک منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست قبلی

تجارت دیزنی پینوکیو ۸۵ سالگرد: اسباب بازی های فروشگاه ، کلکسیون

پست بعدی

راهنمای مهمانی اسکار ۲۰۲۵

Related Posts
Total
0
Share